تالاب های خوزستان گواهی می دهند...
«جالب است بدانید تعدادی ازهمین نمایندگان که در این روزها سرسختانه درحال انتقاد از سازمان محیط زیست هستند، دقیقا سه روز قبل ازوقوع اولین موج گرد و غبار در کمیسیون تلفیق مجلس در یک نوبت همه اعتبارات پیشبینیشده برای مقابله با پدیده گرد و غبار در بودجه سال 94 را که از سوی سازمان محیط زیست در بودجه گنجانده شده بود به صورت کامل حذف و آن را به یکی از مصارفی که مدنظر خودشان است منتقل کردند!»
این سخنان را معاون رییس جمهوری و رییس سازمان حفاظت محیط زیست در گفت و گوی اخیر خود مطرح کرده و به صورت مشخص توضیح داده است:
«بخشی از آن اعتبار 60 میلیاردی از محل عوارض آلایندگی بود که ما گفتیم برای پایش نظارت و مقابله با گردوغبار اختصاص دهیم، یک مورد هم 55 میلیاردتومان بهصورت مشخص ویژه بحث گردوغبار و احیای تالابها بود ولی این را هم بهصورت کامل از بودجه حذف کردند.»
طبیعی بود که رسانه ها پی گیر این موضوع باشند و ببینند آیا واقعا نمایندگانی که روز دوشنبه با ماسک بر چهره وارد صحن علنی مجلس شورای اسلامی شدند پیش از این چنین کرده اند؟ یعنی یک روز اعتبارات مقابله با ریزگردها را حذف کرده و دیگر روز دولت را به ناتوانی در مقابله با ریزگردها متهم می کنند؟
جالب این که یکی از اعضای مجمع نمایندگان استان خوزستان نیز این موضوع را تایید می کند اما توجیهی هم آورده است. آقای شریف حسینی می گوید: «این 60 میلیارد تومان ربطی به ریز گردها نداشت. این 60 میلیارد تومان را برای توانمند سازی جوامع محلی و سازمان های مردم نهاد برای مشارکت در محیط زیست در نظر گرفته بودند و این یعنی همایش و سمینار و کارهایی از این قبیل.»
تالاب شادگان با مشارکت محلی ها حفظ و به یکی از جاذبه های گردشگری بدل شده به گونه ای که ونیز جنوب ایران هم لقب گرفته است
در نگاه این نماینده و همفکران او احتمالا «توانمند سازی جوامع محلی و سازمان های مردم نهاد برای مشارکت در محیط زیست» کار عبثی است و جور دیگر باید با ریزگردها مقابله شود. اما این جور دیگر کدام است مشخص نمی شود و تنها چون پیش بینی می کنند این 60 میلیارد را به همایش و سمینار اختصاص می دادند به این خاطر حذف کرده اند و حالا انتظار دارند سازمان محیط زیست با بودجه هایی دیگر به جنگ ریزگردها برود.
این درحالی است که مقایسه وضعیت دو تالاب مشهور در همین استان خوزستان، یکی در شمال و دیگری در جنوب این استان نشان می دهد که اتفاقا هر چه محلی ها توانمند تر شوند و مشارکت بیشتری نشان دهند حفظ تالاب ها میسرتر است و چون تالاب ها مانند فیلتر عمل می کنند مجال نفوذ و توسعه گرد و غبار را نمی دهند.
تالاب هور العظیم قبل از تشدید عملیات اکتشاف و استخراج نفت و همین چند سال قبل
در شمال خوزستان تالاب هورالعظیم قرار دارد که به سودای نفت و برداشت نفت عملا خشک شده و محلی ها هم کوچ کردند یا کوچ داده شدند حال آن که اگر توانمند بودند و مشارکت داشتند می توانستند بگویند اهمیت این تالاب کمتر از نفت نیست و سازمان های مردم نهاد یا ان. جی او ها می توانستند فارغ البال موضوع را پی گیری و موضوع را تا وزارت نفت دنبال کنند. این کار از یک تشکل مردم نهاد بر می آید و از یک اداره دولتی نه. چون ان. جی . او تعهدی به مقامات دولتی ندارد حال آن که هر اداره ای زیر دست دستگاهی بالاتر است و هر جا که شرکت نفت حضور دارد دیگر مسوولان اداری نیز عملا تحت تاثیر او هستند یا امکان و جسارت مخالفت ندارند.
در جنوب خوزستان اما تالاب شادگان با یاری مردم محلی حفظ شد و اکنون به یکی از جاذبه های گردشگری منطقه نیز تبدیل شده است. همان گونه که در شمال ایران تالاب انزلی محیطی دیدنی و قابل استفاده توریستی و تفریحی است در جنوب ایران هم شادگان با ادامه اقامت روستاییان و حمایت محلی ها حفظ شده و طبعا به مثابه فیلتر اجازه ورود گرد و غبار نمی دهد یا از شدت آن می کاهد.
وضعیت امروز تالاب هور العظیم که پیشتر به مثابه فیلتر مانع ورود ریزگردها می شد و اکنون به این حال افتاده است
با این اوصاف روشن است که «توانمند سازی جوامع محلی و سازمان های مردم نهاد برای مشارکت در محیط زیست » اتفاقا بهترین گزینه ممکن است و قضیه ربطی به سمینار و همایش ندارد. جالب این که محل تامین این بودجه هم از محل عوارض آلایندگی بوده و بودجه ای را به دولت تحمیل نمی کرده است. حالا اما همان ها که حذف کردند و محیط زیست را امری فانتزی و انتزاعی می دانستند مدعی شده و مرثیه سرایی می کنند تا نزد مردم استان محبوب تر جلوه کنند.
مشکل اصلی این افراد این است که اولا شناخت کامل و درستی از این موضوع نداشتند که اگر داشتند بودجه پیشنهادی را حذف نمی کردند و ثانیا به عکس توصیه دیگران به پرهیز از نگاه سیاسی با موضوع ریزگردها سیاسی برخورد می کنند و انگار فرصتی علیه خانم ابتکار به دست آورده اند.
هیچ نیرویی مانند جوامع محلی نمی تواند از محیط زیست مراقبت کند و هر چه محلی ها انگیزه بیستری برای اقامت داشته باشند و حمایت شوند خود بهترین حافظان محیط زندگی خود نیز خواهند بود. سازمان های مردم نهاد نیز چون از بطن و متن مردم جوشیده اند بهترین تشکل ها برای رصد و حفاظت اند. چندان که دیده ایم آگاهی های مردم از اتفاقات زیست محیطی از طریق این تشکل ها به رسانه ها منتقل شده و افکار عمومی حساس شده است.
آیا آقایان دوست دارند جوامع محلی همواره چشم به آنها داشته باشند نه این که خود به توان کافی برسند و برای خود تصمیم بگیرند؟
توانمند سازی جوامع محلی و سازمان های مردم نهاد برای مشارکت در محیط زیست اگر بهترین راهکار نباشد یکی از بهترین هاست. کافی است دو تالاب هور العظیم و شادگان را با هم مقایسه کنند.
منبع : زیست نیوز