ایران زمین

دیدنیها وزیباییهای ایران . همه جای ایران زیباست ، دوام زیبایی درحفظ ونگهداریست. نه درتخریب دستکاری

ایران زمین

دیدنیها وزیباییهای ایران . همه جای ایران زیباست ، دوام زیبایی درحفظ ونگهداریست. نه درتخریب دستکاری

رئیس علی دلواری‏، پرچمدار مبارزه با استعمار

درباره رئیسعلی دلواری‏، پرچمدار مبارزه با استعمار

 رئیسعلی دلواری سال‏ های ضعف ایران و وابستگی دولتمردان آن به انگلیس یا روسیه، علم مبارزه برداشت و نام خود را همچون میرزاکوچک‏ خان جنگلی، شیخ‏ محمد خیابانی، کلنل محمدتقی پسیان و... در تاریخ مبارزه بر ضداستعمار جاودانه ساخت.



به گزارش تهران پرس ، ، رئیسعلی دلواری سال‏ های ضعف ایران و وابستگی دولتمردان آن به انگلیس یا روسیه، علم مبارزه برداشت و نام خود را همچون میرزاکوچک‏ خان جنگلی، شیخ‏ محمد خیابانی، کلنل محمدتقی پسیان و... در تاریخ مبارزه بر ضداستعمار جاودانه ساخت. اما رئیسعلی دلواری که بود و چگونه به مقام شهادت در راه مبارزه برای ایران نائل شد؟

 

فرزند دیار تنگستان‏
رئیسعلی فرزند زایر محمد از طایفه مشهور به ممسنی یا احمدی و مادرش «شهین» دختر علی از طایفه فولادی ‏ باغک تنگستان بود. درباره ریشه خانوادگی رئیسعلی سخن‏ های متفاوتی نقل می‏ شود. برخی خانواده او را اصالتا از مهاجرین نورآباد لرستان و برخی دیگر از نورآباد ممسنی (در فارس) و عده‏ ای نیز از کهکیلویه و بویراحمد می‏ دانند. رئیسعلی در همان زمان کودکی با فراگیری علوم مختلف توانست خود را به‏ عنوان یکی از برجستگان دیار تنگستان معرفی کند. اما به اوج رسیدن او با شروع انقلاب مشروطه به وقوع پیوست. رئیسعلی با آن‏ که در آن زمان 25 سال بیشتر نداشت اما ازجمله پیشگامان مشروطه‏ خواه در جنوب ایران بود. یکی از مشخصه‏ های ‏ اصلی او باور عمیقش به آرمان مشروطه بود. اما امضای حکم مشروطه توسط مظفرالدین‏ شاه که در آن سال‏ ها موجی از امید را در ایران ایجاد کرد، با حکومت محمدعلی شاه و به توپ بستن مجلس توسط کلنل لیاخوف روسی به ناامیدی گرایید.
استبداد صغیر و قیام بوشهر
در حالی که در تهران محمدعلی شاه مشغول اعدام بسیاری از سران مشروطه بود، در بوشهر اوضاع به‏ گونه‏ ای دیگر رقم می‏ خورد. این شهر به کانون مقاومت در برابر استبداد صغیر تبدیل شده بود. در مرکز این کانون مقاومت نیز روحانی برجسته‏ ای چون آیت‏ الله سیدمرتضی علم‏ الهدی قرار داشت و در کنار وی رئیسعلی دلواری و همرزمان وی از تنگستان و دشتی به مبارزه می‏ پرداختند. این کانون مقاومت در ابتدای فعالیت خود طی یک هجوم ناگهانی، بوشهر را از وجود عناصر وابسته به دربار پاکسازی کرد و اداره امور گمرک و انتظامات را عهده‏ دار شد. با به‏ وجود‏ آمدن این وضعیت دولت انگلستان که خود را داعیه‏ دار مالکیت بر جنوب ایران می‏ دانست و با امضای قرارداد مخفیانه 1907 با روسیه بر این امر نیز مهر تأییدی زده بود، به تکاپو افتاد؛ حال آن‏ که این ماجرا بر انگلستان گران آمده بود. آنان برای‏ تضعیف مشروطه‏ خواهان و سلطه بر منافع اقتصادی جنوب ایران شروع به‏  سرکوب عناصر انقلابی کردند.

سرکوب عناصر انقلابی به‏ دست انگلستان‏
دولت انگلستان برای سرکوب عناصر انقلابی رئیسعلی، «احمدخان دریابیگی» حاکم دست‏ نشانده بوشهر را تحریک کرد که به دلوار حمله کند. احمدخان با پشت‏ گرمی انگلیسی‏ ها چند بار به تنگستان و حوالی دلوار حمله کرد که این حملات با مقاومت شجاعانه رئیسعلی و یارانش روبه‏ رو و دفع شد. در آستانه جنگ جهانی اول نیروهای انگلیسی ‏ به بهانه حفظ نظم و امنیت شروع به اشغال تدریجی جنوب ایران کردند. این حرکات برای رئیسعلی دلواری‏  قابل تحمل نبود و آن‏ را نقض آشکار حق حاکمیت ملی و استقلال ایران می‏ دانست. اشغال جنوب ایران و دست‏ اندازی به همه منابع جنوب کشور، باعث شد که رئیسعلی دلواری و یارانش با استمداد از علمای جنوب کشور آماده مقاومت در برابر نیروهای انگلستان شوند. با این اوصاف بود که علمای جنوب ایران از جمله آیت‏ الله سیدعبدالحسین لاری و سیدعبدالله بلادی بوشهری علیه قوای انگلیس واکنش نشان دادند و تمام مسلمین را به نبرد با متجاوزان فراخواندند.

مبارزه با استعمار و شهادت‏
سرانجام با کسب فتوای علما، مبارزان تنگستانی و دشتی به فرماندهی رئیسعلی به قوای انگلیس در بوشهر حمله‏ ور شدند. رئیسعلی در یورش‏ های شبانه ضربات و تلفات مؤثری بر انگلیسی‏ ها وارد آورد. در یکی از این شبیخون‏ ها رئیسعلی دو نفر از افسران بلندپایه انگلیسی به همراه چند سرباز هندی را به هلاکت رساند. این اقدام برای انگلیسی‏ ها غیرقابل تحمل بود تا این‏ که روز دوم رمضان 1333 ه. ق چهار کشتی جنگی برای گلوله‏ باران دلوار و مجاهدان دلواری به همراه پنج هزار سرباز انگلیسی و هندی وارد منطقه شدند. رئیسعلی ابتدا زنان و کودکان را از دلوار خارج کرد. در این جنگ نابرابر اما با لیاقت زیادی که رئیسعلی و یارانش از خود به خرج دادند، نیروهای انگلستان شکست خوردند و عقب‏ نشینی کردند. شکست قوای انگلستان در دلوار یکی از نکات برجسته تاریخ جنگ جهانی اول در جنوب ایران به‏ شمار می‏ رود. پس از جنگ دلوار، رئیسعلی به حملات شبانه خود به بوشهر ادامه داد و با همفکری علمای جنوب طرح حمله سراسری به بوشهر و آزادسازی آن‏ را پی ریخت. در گیرودار طرح چنین حمله‏ ای بود که در شب 23 شوال 1333 و مصادف با 3 سپتامبر 1915، هنگامی که رئیسعلی در محلی به نام «تنگگ صفر» قصد شبیخون به قوای انگلیس را داشت، از پشت مورد هدف گلوله یکی از همراهان خائنش قرار گرفت و در دم به شهادت نائل آمد. وی هنگام شهادت حدود 34 سال داشت.

منبع : سخن آشنا

اثرات مخرب زیست محیطی سدسازی و مدیریت نامناسب همراه با شرایط نامطلوب آب و هوایی

سدسازی‌های کنونی جنایت زیست محیطی است

دولت به عنوان متولی حمایت از محیط زیست می‌تواند آب را از مزارع کم بازده خریداری کرده و در حساب‌های زیست محیطی پس انداز کند. از طرف دیگر این حساب‌ها می‌توانند در دوران پرآبی تجدید شوند تا در دوران کم آبی و خشکسالی به داد محیط زیست برسند. می‌توان این‌گونه حساب‌ها را با صندوق ذخیره ارزی مقایسه کرد. برای پس انداز آب می‌توان از ظرفیت موجود در مخازن سدها یا سفره‌های آب زیرزمینی بهره برد

کد خبر: ۴۳۰۶۴۸
تاریخ انتشار: ۰۹ شهریور ۱۳۹۳ - ۰۸:۱۲ - 31 August 2014
ناسا در پیش‌بینی‌هایش اعلام کرده بود، در سه تا چهار دهه پیشِ رو، کره زمین با یک نوع تغییر نظام بارش مواجه خواهد شد، از بارش در مناطق خشک کاسته می‌شود و به بارش در مناطق مرطوب افزوده خواهد شد. بر این مبنا، مناطق خشک کنونی خشک‌تر می‌شوند، بیابان‌ها پیشتر می‌روند و مناطق استوایی پربارش‌تر خواهند شد. این تغییر در برخی مناطق شدیدتر و اثرگذارتر خواهد بود. ایران کشوری است که در این گزارش دو بار به نام آن به عنوان یکی از کشورهایی که در پیشانی این قهقرای مرگبار اقلیمی قرار دارد، اشاره شده است.

به نوشته اعتماد، بحران آب در کشور، مساله‌یی است که چند سال است به آن پرداخته می‌شود و امسال، رنگ جدی‌تری به خود گرفته است. بحرانی که بیابان‌ها را وسیع‌تر می‌کند و منابع آبی را محدود‌تر. آب آشامیدنی با فشار کمتری از لوله‌ها به دست مردم می‌رسد و آب برای تامین کشاورزی در زمین‌های زراعی، کمتر از قبل در دسترس کشاورزان و زارعان خواهد بود. بحرانی که باعث شده حتی کمپین سطل آب یخ را با چالش مواجه کند و مردم به فکر همان یک سطل آب هم باشند تا هدر نرود و در آینده‌یی نزدیک حسرت از دست رفتنش را نخورند.

اما آب، مساله‌یی که کارشناسان و پیشگویان اقرار کرده‌اند، جنگ بعدی کشورها بر سر آن است، این روزها بیش از هر زمان دیگری، در کشور، مردم را با بحران مواجه کرده است، بحرانی که پایتخت‌نشینان را مجبور به صرفه‌جویی می‌کند و اگر تن به این صرفه‌جویی ندهند، از اواسط پاییز به بعد، ‌آبی در کار نخواهد بود.

اعتماد در خصوص این بحران با دکتر کاوه مدنی، استاد مدیریت منابع آب و محیط زیست مرکز سیاست محیط زیست دانشگاه سلطنتی لندن به گفت‌وگو پرداخته است، استادی که مقاله اخیر او در کالج سلطنتی، باعث انتشار مقاله‌های مختلفی در حوزه آب و محیط زیست شده است. کاوه مدنی، فارغ‌التحصیل عمران از دانشگاه تبریز است و دکترای خود را در اقتصاد محیط زیست در دانشگاه کالیفرنیا گرفته است. مدنی دارای تخصص در مدیریت آب در مناطق خشک، از جمله خاورمیانه و کالیفرنیاست. او بیش از 130 مقاله منتشر شده در موضوعات مختلف مدیریت منابع آب دارد. او به تازگی به عنوان یکی از 10 چهره جدید مهندسی عمران در سال 2012 توسط انجمن امریکایی انتخاب شده است.

باتوجه به بحث افزایش جمعیت و به دنبال آن، افزایش سرانه مصرف آب شهری، مباحث صرفه‌جویی در آب شرب به‌شدت مطرح است. از نگاه شما، این نوع صرفه‌جویی در آب شرب توسط شهروندان، در شرایط خشکسالی در کشور، ‌تا چه میزان می‌تواند در ذخیره منابع آب کشور تاثیرگذار باشد؟ مسوولان شهری معتقدند صرفه‌جویی 20 درصدی می‌تواند تاثیر زیادی در منابع آب‌ سدها باشد، اما تقسیم‌بندی میزان مصرف آب شرب و کشاورزی ثابت می‌کند صرفه‌جویی مردم در شهرها، تاثیر چندانی نمی‌تواند بر ذخیره آب داشته باشد.

نمی‌توان گفت که صرفه‌جویی در مصرف آب شرب تاثیر چندانی ندارد، بنابراین درشرایط کنونی صرفه‌جویی کاملا واجب است اما جای تاثرعمیق وجود دارد چرا که مصرف‌کننده شهری باید آخرین مصرف‌کننده‌یی باشد که در شرایط کم‌آبی متحمل فشار می‌شود. ایالت کالیفرنیا در امریکا در حال حاضر با یکی از بدترین خشکسالی‌های تاریخ مدیریت منابع آب خود دست و پنجه نرم می‌کند. آسیب‌های مالی و کشاورزی این خشکسالی مستمر بسیار جدی و هنگفت بوده اما هنوز این خشکسالی در شهرها حس نشده هر چند که با وضع قوانینی مصرف‌کنندگان شهری ملزم به کاهش مصارف غیرضروری نظیر آبیاری فضاهای سبز شده‌اند.

به هر حال مدیریت نامناسب همراه با شرایط نامطلوب آب و هوایی در چند سال اخیر وضع را به جایی رسانده که مسوولان دست به دامن مصرف‌کنندگان شهری برای کاهش مصرف شده‌اند و در این وضعیت تنها راه‌حل منطقی کمک به کاهش مصرف است فارغ از اینکه مقصرچه کسی است. بالطبع کسانی که موجب پیدایش این وضعیت هستند نیز باید جداگانه مورد مواخذه قرار بگیرند.


درست است که صرفه‌جویی در مصرف آب کشاورزی می‌توانست مانع تحمیل فشار بحران بر مصرف‌کننده شهری شود یا حداقل آن را به تاخیر بیندازد اما در حال حاضر از آن مرحله عبور کرده‌ایم و به جایی رسیده‌ایم که مجبوریم مصرف آب شرب را به‌شدت کاهش دهیم. نکته‌یی که لازم به ذکر می‌دانم این است که مردم ما هنوز باور ندارند که در کشوری نیمه خشک زندگی می‌کنند. الگو و فرهنگ غلط استفاده از آب موجب شده متوسط مصرف سرانه آب در ایران به 250 لیتر در روز برسد که دو برابر استاندارد جهانی است. این پدیده درحال وقوع در کشوری است که در آن سرانه آب موجود کمتر از یک‌چهارم متوسط جهانی است.

اختصاص آب به کشاورزی، ‌تا 92 درصد پیش رفته است. بحث اصلاح سیستم آبیاری در کشاورزی و مدرنیزه کردن این روش، ‌تا کجا می‌تواند این عدد را کوچک کند؟ می‌توانید در مورد سیستم‌های جدید آبیاری که باید جایگزین روش‌های سنتی شود توضیح دهید؟

درواقع تخصیص آب به بخش کشاورزی به این عدد کاهش یافته نه افزایش. این کاهش نه به دلیل برنامه‌ریزی درست در راستای توسعه اقتصادی بلکه بالاجبار و در نتیجه افزایش جمعیت رخ داده است. توسعه سالم نیازمند کاهش سهم آبی بخش کشاورزی و افزایش سهم آبی بخش‌های محیط زیست, شهری و شرب است. برای اینکه بدانیم تا چه حد می‌شود سهم آب به بخش کشاورزی را کاهش داد خوب است بدانید که متوسط جهانی آب تخصیص داده شده به بخش کشاورزی حدود 70 درصد است. در کشور‌های صنعتی و پردرآمد 30 درصد و در کشورهای با درآمد کم یا متوسط حدود 82 درصد است، بنابراین عملکرد ایران حتی از متوسط جهان سوم هم پایین‌تر است.

متوسط مطلوب آب تخصیص یافته به بخش شرب در دنیا چیزی بین 8 تا 11 درصد است. این عدد در ایران حدود 7 درصد است. یعنی حتی در صورت افزایش جمعیت میزان تخصیص آب به بخش شرب جای افزایش چندانی ندارد و تنها از طریق کاهش مصرف سرانه در این بخش می‌توان آن را از کم آبی مصون نگه داشت. آب صرفه‌جویی شده در بخش کشاورزی باید برای توسعه صنعتی به کار رود که در نهایت باعث افزایش بهره‌وری اقتصادی آب و توسعه اقتصادی می‌شود.

در حال حاضر تنها 5 درصد از سطح زیر کشت تحت آبیاری از سیستم‌های تحت فشار استفاده می‌کند و در باقی اراضی آبیاری از روش‌های سنتی و منسوخ بهره می‌برد. مدرنیزه کردن این بخش به معنای به کار بستن تکنولوژی‌های روز دنیا دربخش کشاورزی است.

حداکثر سازی استفاده از سامانه‌های هوشمند و حسگرها برای فعالیت‌های گوناگون کشاورزی می‌تواند مصرف آب کشاورزی را به میزان قابل ملاحظه‌یی کاهش یابد. این صرفه‌جویی تنها به بخش آب محدود نمی‌شود و حتی مصرف انرژی و انتشارگازهای گلخانه‌یی را نیز کاهش خواهد داد. این تغییر نیازمند عزم جدی دولت و سرمایه‌گذاری در بخش کشاورزی است و انتظار این تغییر از کشاورزان به صورت خود به خودی تحت شرایط کنونی کاملا غیرمنصفانه است. دولت باید در سیاست پرداخت یارانه به آب و انرژی در بخش کشاورزی تجدید نظر کند و به جای آن بودجه خود را به مدرنیزه کردن این بخش بدون تحمیل فشار مضاعف به کشاورزان تخصیص دهد.

همان‌طور که در مقاله اخیر بحث کرده‌ام توانمندسازی بخش کشاورزی و کشاورزان یکی از کلید‌های حل بحران آب کشور است. این چیزی است که متاسفانه کمتر به آن توجه شده چرا که نگاه دولت به بخش کشاورزی همواره حمایتی بوده که باعث تضعیف بیشتر و بیشتر این بخش شده است. نتیجه این روند کاهش رفاه اقتصادی و معیشتی کشاورزان به مرور زمان بوده است در حالی که در مسیر توسعه کشاورزان باید رفته رفته به اقشار مرفه جامعه بپیوندند.

با توجه به اینکه کشور ما، کشوری در حال توسعه است، احداث سد در تعداد بالا، توسط وزارت نیرو، تاییدی بر این ادعاست، ‌ادعایی که با وظیفه سازمان حفاظت محیط زیست مغایرت جدی دارد. فکر می‌کنید توسعه کشور به واسطه احداث سدهای بیشتر، ‌چقدر به تامین منابع آب و ذخیره آنها برای مصرف کمک می‌کند؟ اگر این اقدام، بحث نگهداشت آب را دچار مشکل می‌کند و باعث از بین رفتن زیستگاه‌ها و حوضه‌های آبی چون تالاب‌ها در اطراف سدها می‌شود، چه چاره‌یی برای آن می‌توان اندیشید؟ در برخی کشورها، به بحث تخریب سدها رو آورده‌اند و برخی مانع از احداث سدهای جدید می‌شوند. آیا کشور ما هم باید این رویه را در پیش بگیرد؟

بی‌شک سیاست سدسازی کنونی لازم به بازنگری اساسی دارد. سد‌ها هم مانند سایر تکنولوژی‌های ساخت بشر مزایای زیادی دارند اما استفاده بی رویه از آنها می‌تواند اثرات جبران‌ناپذیری به همراه داشته باشد. ایران در حال حاضر سومین سدساز در دنیا است. ممکن است این رتبه‌بندی در نگاه اول جذاب به نظر بیاید اما در واقع یک فاجعه زیستی را نوید می‌دهد، همان‌طور که در مقاله بحث شده بسیاری از طرح‌های سازه‌یی بخش آب فاقد مطالعات کارشناسی و ارزیابی اثرات زیست محیطی بوده که تبعات آن قابل ملاحظه است. به علاوه رقابت در سدسازی و ذخیره کردن آب در حوضه‌های آبریز مشترک منجر به پدیده شناخته شده «تراژدی منابع مشترک» شده که دریاچه ارومیه تنها یک نمونه بارز آن است. سدسازی به روش کنونی چیزی جز یک جنایت زیست‌محیطی نیست و اثرات مخرب آن نسل اندر نسل منتقل خواهد شد. یک قدم مثبت درجهت احیای دریاچه ارومیه متوقف کردن ساخت و ساز‌های بی‌رویه سدها بوده اما برای اینکه به این لزوم پی ببریم هزینه گزافی پرداخت کرده‌ایم.

شما در مقاله‌تان از مکانیسم‌های موثری که کشوری چون امریکا طراحی کرده تا با مسایل زیست محیطی کنار بیاید، ‌سخن گفته‌اید. در مورد این مکانیسم‌ها کمی توضیح بدهید.

من در مقاله از راهکارهای متعددی برای درمان سامانه بیمار مدیریت آب کشورسخن گفته‌ام که بسیاری از آنها بر اساس تجربه غرب و به خصوص ایالات متحده پیشنهاد شده‌اند. بسیاری از نگرانی‌های موجود در ایران شباهت چشمگیری به نگرانی‌های محیط زیستی در دوران اوج توسعه در امریکا دارند. بنابراین می‌توان از تجربیات ارزشمند غرب که با هزینه سنگین به دست آمده استفاده کرد تا هزینه‌های توسعه در ایران را کاهش داد. تکرار تجربیات غلط غرب در راستای توسعه در ایران عقلا و شرعا جایز نیست.

مهم‌تر از راهکارهایی که می‌توان از آنها برای برون‌رفت از بحران استفاده کرد، تغییرات لازم در ساختار مدیریتی آب کشور است؛ مدیریتی که در حال حاضر بر پایه مدیریت بحران استوار است و تنها به صورت موقتی به درمان نشانه‌های بیماری می‌پردازد تا به ریشه کن کردن آن. مدیریت کنشی یا فعال باید جایگزین مدیریت واکنشی یا انفعالی کنونی شود. علاوه بر این تغییر رویکرد ساختار حکمرانی آب در ایران لازم به بازنگری است. تعدد ذی‌مدخلان، مدیریت سلسله مراتبی و بیش از حد مرکزی و ضعف سیاسی سازمان حفاظت محیط زیست از دیگر عواملی هستند که مدیریت منابع آب در ایران را با مشکل مواجه کرده‌اند و نیاز به اصلاح اساسی دارند.

برخی کارشناسان به خاطر مصرف نادرست آب در کشاورزی، معتقدند ایران باید از تولید انبوه محصولات کشاورزی دست بکشد و در برخی موارد به جای تولید محصولات کشاورزی به واردات آنها روی بیاورد تا مصرف آب در این بخش کاهش یابد. نگاه شما چیست؟


به طور کلی می‌توان گفت این سیاست قابل اجتناب است اما شامل موارد حساس و بسیار ظریفی است که اجرای آن را دشوار می‌سازد. ایران به اصلاح الگوی منطقه‌یی نیاز دارد که این اصلاح باید با توجه به میزان دسترسی به منابع در هر منطقه و بهره‌وری اقتصادی کشت محصولات خاص همراه با لحاظ کردن امنیت غذایی کشور در سطح کلان صورت پذیرد. عملکرد مطلوب زمانی حاصل می‌شود که آب برای تولید محصولات با ارزش اقتصادی بالا و قابل صدور مصرف و امنیت غذایی کشور تا حد خوبی تامین شود. توجه کنید که امنیت غذایی با مقوله خودکفایی محصولات کشاورزی کاملا متفاوت است. خودکفایی کشاورزی در دوران جنگ تحمیلی ضروری به نظر می‌رسید اما لازم است در دوران صلح این سیاست بازنگری شود تا بهره‌وری اقتصادی آب بالا رود. نگرانی بیش از حد راجع به امنیت غذایی هم می‌تواند اثرات منفی به دنبال داشته باشد. نان داشتن و آب نداشتن با آب داشتن و نان نداشتن خیلی تفاوتی ندارد. توسعه پایدار به برقراری توازن بین سیاست‌های آبی و غذایی، محیط زیستی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی نیاز دارد.

در خصوص آب شرب در شهرها، افزایش قیمت آب برای مصرف‌کنندگان چقدر می‌تواند در کاهش مصرف یا درست مصرف کردن آن تاثیرگذار باشد؟ آیا آب در کشور ما به قیمت واقعی به مردم فروخته می‌شود؟

مسلم است که آب در کشور ما نه درست ارزشگذاری و نه درست فروخته می‌شود. این امر محدود به بخش شرب نیست و در بخش کشاورزی به مراتب بدتر است. افزایش قیمت آب کاملا ضروری است و می‌تواند به کاهش مصرف کمک کند. یادآوری می‌کنم که افزایش قیمت آب فقط نباید برای مصرف‌کننده شهری اتفاق بیفتاد اما در کل افزایش قیمت آب هزینه‌های سیاسی سنگینی دارد و بدون در نظر گرفتن تمهیدات لازم می‌تواند اثرات مخرب اقتصادی برای مردم به بار آورد. ایجاد بازار آب یکی از اولین گام‌ها در جهت افزایش بهره‌وری اقتصادی آب و ارزشگذاری صحیح آن است.

در مورد بازار آب و داد و ستد در این خصوص و سابقه داشتن آن در ایران باستان در مقالات‌شان نوشته بودید. کمی در خصوص بازار قابل اعتماد آب برای افزایش بهره‌وری در ایران توضیح دهید.

ایران یکی از الگوهای دنیا در زمینه تخصیص حقابه‌ها و مدیریت سنتی آب است. در گذشته ایرانیان با احترام به حقابه‌ها و با کمک میراب‌ها و روش‌های مختلف نظارتی و با استفاده از ظرفیت جمعی در مدیریت پایدار منابع آب موفقیتی مثال زدنی به دست آورده بودند. قنات یکی از محصولات با ارزش خردجمعی و مشارکت در مدیریت منابع آب بود که امروز در اقصی نقاط دنیا در حال استفاده است در حالی که در ایران بیشتر قنات‌ها خشکیده‌اند. داد و ستد حقابه‌ها هنوز هم به روش‌های سنتی انجام می‌پذیرد اما در دنیای مدرن ایران نیازمند برقراری یک بازار آب کارآمد و جدی است که بتواند بهره‌وری آب را بالا ببرد. مسلما ایجاد این بازار به توان نظارتی و اجرایی بالا و عزم جدی نیاز دارد.

حساب پس‌انداز آب برای محیط زیست و خرید آب از مزارعی با راندمان اقتصادی پایین و تقویت آبخوان‌ها توسط دولت، ‌یکی از راه‌حل‌های شما برای غلبه بر بحران کمبود آب است و از نمونه موفق آن در ایالت کالیفرنیای امریکا هم نام بردید. لطفا کمی در این مورد توضیح دهید.

حساب‌های پس انداز آب برای محیط زیست در واقع حساب‌هایی هستند که آب را برای نگهداری و احیای محیط زیست پس انداز می‌کنند. دولت به عنوان متولی حمایت از محیط زیست می‌تواند آب را از مزارع کم بازده خریداری کرده و در حساب‌های زیست محیطی پس انداز کند که در مواقع ضروری از آن استفاده کند. از طرف دیگر این حساب‌ها می‌توانند در دوران پرآبی تجدید شوند تا در دوران کم آبی و خشکسالی به داد محیط زیست برسند. می‌توان این‌گونه حساب‌ها را با صندوق ذخیره ارزی مقایسه کرد. برای پس انداز آب می‌توان از ظرفیت موجود در مخازن سدها یا سفره‌های آب زیرزمینی بهره برد.

پیشنهاد شما برای حوضه‌های آبی چون دریاچه ارومیه و تالاب هامون که در حال دست و پنجه نرم کردن با خشکی مطلق‌ هستند، چیست؟


پیشنهاد من چیزی نیست جز تلاش برای شناسایی عوامل اصلی از بین رفتن این اکوسیستم‌های «مظلوم» که فدای توسعه خودخواهانه و شتابان ما شده‌اند. شاید نتوانیم این سیستم‌ها را دوباره به طور کامل احیا کنیم اما در این مرحله از تاریخ که شاهد از بین رفتن این دو منبع با ارزش و بسیاری منابع مثل گاوخونی، شادگان و بختگان هستیم شاید بتواند نقطه عطفی در تاریخ مدیریت منابع آب و محیط زیست باشد. هزینه زیادی پرداخته‌ایم اما دیگر شکی باقی نمانده که وضعیت بحرانی است و در حق محیط‌زیست و خودمان اجحاف کرده‌ایم. متاسفم کسانی پیدا می‌شوند که می‌گویند دریاچه ارومیه را باید فراموش و به پارک تبدیل کرد. حتی اگر در مورد احیای دریاچه ارومیه موافق نباشیم باید تلاش و تقلا کردن برای حفظ و احیای محیط زیست را یاد بگیریم. باید یاد بگیریم که تخریب محیط زیست در واقع خودکشی تدریجی است.

نگرانی من از این است که در احیای دریاچه ارومیه هنوز به دنبال برطرف کردن ریشه‌های اصلی و بارز مشکلات نرفته‌ایم چرا که در سطح ملی هنوز به درک کاملی از عمق فاجعه دست پیدا نکرده‌ایم. وضعیت هامون را به گردن افغانستان می‌اندازیم بی‌آنکه خودمان را به خاطر سوءمدیریت ملامت کنیم. به علاوه با اینکه دانشگاهیان و متخصصان از وضعیت کنونی به‌شدت نگران هستند، افکار عمومی برای حرکت‌های انقلابی و رادیکال در جهت احیای این منابع آمادگی ندارند. در نتیجه دولت برای تضمین بقای این منابع و تامین رفاه مردم در درازمدت باید هزینه‌های زیادی در کوتاه‌مدت بدهد وحتی مورد ملامت هم قرار بگیرد. تا زمانی که سازمان محیط زیست تنها گزارشگر وقایع تلخ باشد و قدرت سیاسی، اجرایی و پیشگیری نداشته باشد می‌توان نتیجه گرفت که به درک علمی و عملی از وضعیت بحرانی نرسیده ایم. متاسفانه محیط زیست برای ایجاد این درک صبر نخواهد کرد و وضعیت بدتر و بدتر خواهد شد. امیدوارم شما دوستان به عنوان اصحاب رسانه بخواهید و بتوانید در اطلاع‌رسانی و فرهنگ‌سازی نقشی کلیدی بازی کنید. جامعه آگاه نهایتا خواهد توانست که متمولان و مدیران منابع طبیعی را به حفظ و احیای محیط زیست ملزم کند و خوشبختانه تجربه این اتفاق در غرب وجود دارد. امیدوارم با هوشیاری و بیداری جامعه ایرانی هم بتوانیم وضعیت کنونی را تغییر بدهیم و به منابع پایدار دست پیدا کنیم.

در شهری چون تهران با بیش از 10 میلیون جمعیت، میزان درصد مصرف آب برای کشاورزی‌اش به 60 درصد کاهش یافته و بیشترین تمرکز مسوولانش بر اختصاص آب به آب شرب مردم است. با این حال اگر مردم تهران صرفه‌جویی 20 درصدی نکنند، در اواسط پاییز، با بی‌آبی مواجه خواهند شد. فکر می‌کنید به جز صرفه‌جویی مردم و کاهش تخصیص آب به کشاورزی، چه راهکاری می‌تواند مردم شهرهایی چون تهران را از این وضعیت بحرانی خارج کند؟

همان‌طور که قبلا گفتم با مدیریت درست می‌توانستیم از این وضع پیشگیری کنیم اما متاسفانه به نقطه‌یی رسیدیم که راهکارهای زیادی برای فرار از آن در مهلت وجود ندارد. تنها چیزی که می‌توانم پیشنهاد کنم استفاده از مشوق‌های اقتصادی برای کاهش مصرف است. نباید همیشه تا آخرین لحظه صبر و فقط از سیاست‌های تنبیهی استفاده کرد. مثلا دولت می‌تواند با اعطای اعتبار برای مصرف بیشتر در دوره‌های آتی یا حتی با پرداخت‌های نقدی مشترکان را به مصرف کمتر تشویق کند به جای آنکه آنقدر صبر کند به مرحله‌یی برسیم که راهی به جز جیره‌بندی آب و سوزاندن خشک و ‌تر نداشته باشد. شرکت آب و فاضلاب باید با استفاده از سیاست‌های کنترلی مصارف غیرضروری را کاهش دهد. مثلا درحال حاضر در بعضی شهرهای کالیفرنیا آبیاری فضای سبز فقط در یک روز خاص در هفته مجاز است. تغییر قیمت بسته به شرایط کم‌آبی نیز می‌تواند به عنوان یکی از مکانیزم‌های کاهش مصرف عمل کند. یادمان باشد که در حال حاضر مصرف سرانه در بعضی نقاط تهران به 400 لیتر در روز می‌رسد که کاملا غیرضروری و غیرمنطقی است. تبلیغات مداوم و آموزش و فرهنگ‌سازی نیز جزو مهم‌ترین و اساسی‌ترین راه‌حل‌های نرم و غیرسازه‌یی هستند که باید به جدیت به کار گرفته شوند تا مصرف مشترکان تهرانی کاهش پیدا کند. به علاوه پس از عبور از این شرایط لازم است که در زمینه بازیافت، تصفیه فاضلاب، پساب و همچنین تعمیر شبکه‌های آبرسانی سرمایه‌گذاری اساسی انجام شود تا شاهد این شرایط در آینده نباشیم. واضح و مبرهن است که شهر تهران پاسخگوی جمعیت کنونی نیست و محدودیت مهاجرت به شهر تهران و تشویق به مهاجرت از شهر تهران هم از راه‌حل‌های غیرسازه‌یی هستند که نه تنها به حل بحران آب بلکه به بسیاری از مشکلات عدیده کلانشهر تهران می‌تواند کمک کنند.

منبع :  تابناک

فاجعه زیست محیطی در تالاب 3000 هکتاری

فاجعه زیست محیطی در تالاب 3000 هکتاری


کیانی با اشاره به اینکه برخی هر روز غروب، به محدود پناهگاه های باقیمانده در تالاب حمله و پرندگان را شکار می‌کنند، می‌افزاید: شمار پرندگان تلف شده هر لحظه رو به افزایش است، چون ضعف حاکم شده بر این حیوانات آنقدر فزونی یافته که بسیاری از ایشان حتی قادر نیستند پرواز کنند.




کد خبر: ۴۳۰۸۹۴

تاریخ انتشار: ۰۹ شهریور ۱۳۹۳ - ۲۲:۰۹ - 31 August 2014

بی آبی به خودی خود کم است که یکجا آتش سوزی، جای دیگر شکار و کشتار گونه‌های مختلف و یکجا جمیع بلایا به یاری نابودی محیط زیست آمده‌اند و مسئولان کنار ایستاده و تنها نظاره گر اتفاقات شومی که رقم می‌خورند، هستند!

به گزارش «تابناک»، هرچقدر خشکسالی و کم آبی زنگ خطر بروز بحران را در بسیاری استان ها و شهرهای کشور به صدا در آورده و موجبات نگرانی مردم را فراهم کرده، اوضاع گونه‌های مختلف جانوری به مراتب بدتر و تلخ تر است؛ از یکسو بی آبی و مشکلات طبیعی گونه‌های جانوری را به سوی مرگ سوق می‌دهند و از سوی دیگر برخی افراد سودجو بلایی بر سر طبیعت می‌آورند که خشکسالی نتوانسته و نمی‌تواند بیاورد.

از جمله نقاطی که بحرانی ترین روزگار خود را سپری می‌کند، تالاب میانگران است؛ تالابی با سه هزار هکتار وسعت در 8 کیلومتری سد کارون 3، در محدوده شهرستان ایذه که خشکسالی دمار از روزگارش درآورده و سوای آن، کمتر از ده روز پیش، توسط عده‌ای به آتش کشیده شد و بیش از 1500 هکتار آن سوخت تا نفس حیات گونه های ساکن آن به شماره بیافتد.

هژیر کیانی، دبیر انجمن دوستداران طبیعت و محیط زیست ایذه در این باره می‌گوید: بیش از هر چیز، هزاران پرنده این تالاب روزگار ناخوشی را پشت سر می‌گذارند، چراکه به دلیل خشک شدن بی سابقه تالاب و پیرو آن مرگ یک باره گونه‌های آبزی و ماهیان، پرندگان خوراک اصلی خود را از دست داده‌اند و یکی پس از دیگری می‌میرند یا در انتظار مرگ به سر می‌برند.

وی می‌افزاید: این پرندگان که از انواع مختلف مهاجر و بومی هستند، به دلیل خشک شدن تالاب، مجبور شده‌اند به اندک آب های باقیمانده در تالاب -که در حقیقت لجنزار فاضلاب‌هایی ست در طول سالیان از شهر ایذه به این تالاب سرازیر شده،- پناه بیاورند و در نتیجه بر اثر استفاده از مواد شیمیایی مسمومی که در این آب ها جمع شده، به شدت نحیف و آسیب پذیر شوند.

این فعال محیط زیستی در ادامه می‌گوید: میانگران با همه گونه‌های جانوری و پرندگان زیبایش در حالی در سکوت و بی تفاوتی مسئولان محیط زیست رها شده و روزگار فاجعه باری را پشت سر می‌گذارد که امکان یاری رساندن به آن وجود ندارد، چراکه اطراف نیزارهای باقیمانده باتلاقی است. البته این محدودیت به نوعی مایه خرسندی هم هست چون اوضاع نامطلوب تالاب چشم طمع برخی را به سوی خود متوجه کرده است.

کیانی با اشاره به اینکه برخی هر روز غروب، به محدود پناهگاه های باقیمانده در تالاب حمله و پرندگان را شکار می‌کنند، می‌افزاید: شمار پرندگان تلف شده به دلیل گرمای هوا، نبودن آب و غذای لازم هر لحظه رو به افزایش است، چون ضعف حاکم شده بر این حیوانات آنقدر فزونی یافته که بسیاری از ایشان حتی قادر نیستند پرواز کنند.

او در پایان می‌گوید: همه این اتفاقات دردناک در حالی رخ می‌دهد که تا کنون هیچ واکنشی از سوی مسئولان صورت نگرفته و نه محیط زیست شهرستان و نه نهادهای دیگر حتی به قدر رصد کردن اوضاع فاجعه بار تالاب هم تحرکی نشان نداده‌اند.

منبع :  تابناک

مزرعه آفتابگردان - اراک

ارسال به ارسال به 100 درجه کلوب دات کام

کد خبر: ۱۱۸۲۵۷۰
تاریخ انتشار: ۱۳ شهریور ۱۳۹۳ -


گزارش تصویری؛

مزرعه آفتابگردان - اراک   

منبع : خبرگزاری دانا

سفر 15 روزه قطار سوپر لوکس مجارستانی به مقصد ایران

کد خبر: ۱۱۸۲۵۴۱
تاریخ انتشار: ۱۲ شهریور ۱۳۹۳


سفر 15 روزه قطار سوپر لوکس مجارستانی به مقصد ایران

قطار لوکس «عقاب طلایی دانوب» که در اروپا با عنوان «هتلی روی چرخ‌ها» شناخته می‌شود، اکتبر (مهرماه) امسال به ایران می‌رسد، تا به حال نیز نزدیک به 700 نفر از گردشگران اروپایی و استرالیایی بلیت قطاری آن را رزرو کرده‌اند.
به گزارش گروه ایرانشناسی خبرگزاری دانا، قطار لوکس «عقاب طلایی دانوب» عضو باشگاه‌ قطارهای لوکس دنیا است و با تنظیم سفرنامه‌ای برای ایران با نام‌ «جواهرات پارسی» که از ماه اکتبر (مهرماه) امسال اجرا می‌شود،‌ ایران را به فهرست مقاصد باشگاه قطارهای لوکس دنیا اضافه کرده است.

شرکت گردشگری ایرانی «پاسارگاد تورز‌» سال گذشته، نخستین توافق را با مدیران این قطار خصوصی اروپایی انجام داد و قرار شد، آن‌ها دست‌ کم 100 مسافر را پاییز 2014 به ایران بیاورند‌؛ اما توافق‌هایی که مدیران این شرکت اروپایی با راه‌آهن جمهوری اسلامی ایران و معاونت گردشگری سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور داشتند و مجوزهایی که برای انجام سفرهای ریلی از مجارستان تا ایران دریافت کردند و همچنین حجم استقبال مشتاقان دیدن ایران باعث شده است که این قطار تا این لحظه 10 برنامه‌ی زمانی را به مقصد ایران به‌صورت رفت‌وبرگشت،‌ تنظیم و در جدول زمانی سفرهای خود اعلام عمومی کند.

به گفته ابراهیم پورفرج، مدیر این شرکت گردشگری ایرانی، تا کنون نزدیک به 700 نفر برای سفر با این قطار در مسیر جواهرات پارسی، درخواست داده‌اند.

قطار «عقاب طلایی دانوب» که خدماتش برای مسافران در سطح یک هتل پنج ستاره است، 14 اکتبر (22مهر) 2014 از شهر بوداپست در مجارستان حرکت می‌کند و پس از عبور از کشورهای رومانی‌، بلغارستان و ترکیه، به ایران می‌رسد.

قطار از غرب ایران و مرز «رازی» به کشور وارد می‌شود و از شهرهای زنجان‌، یزد‌، اصفهان‌، شیراز و محوطه‌ی تاریخی پرسپولیس گذر می‌کند و سرانجام در تهران متوقف می‌شود، مسافران این قطار، ایران را با هواپیما ترک خواهند کرد. در سفرنامه‌ی دوم‌، مسافران با هواپیما به تهران می‌آیند و مسیر را در ایران با قطار ادامه می‌دهند، آن‌ها با گذر از تهران‌، مشهد‌، کرمان‌، شیراز‌، محوطه‌ی تاریخی پرسپولیس،‌ اصفهان و زنجان، از مرز رازی با قطار خارج می‌شوند.

اجرای این سفرنامه با رفت‌وبرگشت این قطار طبق جدول زمان‌بندی «عقاب طلایی دانوب» تا دسامبر سال 2015 ادامه خواهد داشت. قطار در طول سفر در هریک از شهرهای باستانی ایران توقف می‌کند تا گردشگران، «جواهرات پارسی» را در مشهد‌، یزد‌، اصفهان‌، کرمان‌، محوطه‌ی پرسپولیس‌، شیراز‌، تهران و زنجان ببینند.

سفر با «عقاب طلایی دانوب» در «مسیر جواهرات پارسی» حدود 15 روز طول می‌کشد و هزینه‌ی آن با توجه به نوع کوپه، زمان و نوع سفرنامه، بین 13 هزار تا 38 هزار دلار است.

منبع : خبرگزاری دانا