ایران زمین

دیدنیها وزیباییهای ایران . همه جای ایران زیباست ، دوام زیبایی درحفظ ونگهداریست. نه درتخریب دستکاری

ایران زمین

دیدنیها وزیباییهای ایران . همه جای ایران زیباست ، دوام زیبایی درحفظ ونگهداریست. نه درتخریب دستکاری

بوستان باغ ایرانی

بوستان باغ ایرانی

بوستان "باغ ایرانی" با مساحتی بالغ بر ۳.۴ هکتار در خیابان شیخ بهائی شمالی در محله ده ونک واقع شده است.

تاریخ: ۹۴/۱/۱۹ - ۰۹:۴۵






منبع : خبرگزاری تسنیم

تالاب کمجان ، قوچ و گور ایرانی در طبیعت استان فارس

تالاب کمجان ، قوچ و گور ایرانی در طبیعت استان فارس

                   
تاریخ: ۹۳/۸/۵ - ۰۸:۲۱















منبع : خبرگزاری تسنیم

در جستجوی سلطان کوهستان - پلنگ ایرانی

در جستجوی سلطان کوهستان - پلنگ ایرانی

عکاس: احسان کمالی
تاریخ: ۹۳/۹/۱۷ - ۱۲:۵۷

          

 



منبع : خبرگزاری تسنیم

به مناسبت روز بزرگداشت سعدی شیرازی؛ سعدیا اینهمه فریاد تو بی دردی نیست


سعدیا اینهمه فریاد تو بی دردی نیست


کد خبر: ٢٧٩١٣٧

تاریخ خبر:

به مناسبت روز بزرگداشت سعدی شیرازی؛

سعدیا اینهمه فریاد تو بی دردی نیست

اول اردیبهشت ماه در تقویم ملی ایرانیان همزمان با سالروز تولد شیخ اجل سعدی شیرازی که فرهنگوران او را به‌عنوان استاد سخن می‌شناسند،یادروز سعدی نام گرفته است.

شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی بی تردید بزرگترین شاعری است که بعد از فردوسی آسمان ادب فارسی را با نور خیره کننده اش روشن ساخت و آن روشنی با چنان تلألویی همراه بود که هنوز پس از گذشت هفت قرن تمام از تاثیر آن کاسته نشده است و این اثر تا پارسی برجاست همچنان برقرار خواهد ماند.

تاریخ ولادت سعدی به قرینه ی سخن او در گلستان در حدود سال ٦٠٦ هجری است. وی در آغاز گلستان چنین می گوید:

« یک شب تأمل ایام گذشته می کردم و بر عمر تلف کرده تأسف می خوردم و سنگ سراچه دل را به الماس آب دیده می سفتم و این ابیات مناسب حال خود می گفتم:

در اقصای عالم بگشتم بسی                          به سر بردم ایام با هر کسی

تمتع به هر گوشه ای یافتم                             ز هر خرمنی خوشه ای یافتم

چو پاکان شیراز خاکی نهاد                             ندیدم که رحمت بر این خاک باد

تولای مردان این پاک بوم                                برانگیختم خاطر از شام و روم

دریغ آمدم زان همه بوستان                            تهیدست رفتن سوی دوستان

به دل گفتم از مصر قند آورند                            بر دوستان ارمغانی برند

مرا گر تهی بود از قند دست                            سخن های شیرین تر از قند هست

نه قندی که مردم به صورت خورند                    که ارباب معنی به کاغذ برند»

به تصریح خود شاعر این ابیات ، مناسب حال او و در تأسف بر عمر از دست رفته و اشاره به پنجاه سالگی وی سروده شده است و چون آنها را با دو بیت زیر که هم در مقدمه گلستان من باب ذکر تاریخ تألیف کتاب آمده است:

هر دم از عمر می رود نفسی                         چون نگه می کنم نمانده بسی

ای که پنجاه رفت و در خوابی                          مگر این پنج روز دریابی

خجل آن کس که رفت و کار نساخت                 کوس رحلت زدند و بار نساخت

خواب نوشین بامداد رحیل                             بازدارد پیاده را زسبیل...

قیاس کنیم ، نتیجه چنین می شود که در سال٦٥٦ هجری پنجاه سال یا قریب به این از عمر سعدی گذشته بود.

سعدی در شیراز در میان خاندانی که از عالمان دین بودند ولادت یافت. دولتشاه می نویسد که: « گویند پدر شیخ ملازم اتابک بوده » یعنی اتابک سعدبن زنگی ، و البته قبول چنین قولی با اشتغال پدر سعدی به علوم شرعیه منافات ندارد. سعدی از دوران کودکی تحت تربیت پدر قرار گرفت و از هدایت و نصیحت او برخوردار گشت ؛ ولی در کودکی یتیم شد و ظاهراً در حضن تربیت نیای مادری خود که بنابر بعضی اقوال مسعود بن مصلح الفارسی پدر قطب الدین شیرازی بوده ، قرار گرفت و مقدمات علوم ادبی و شرعی را در شیراز آموخت و سپس برای اتمام تحصیلات به بغداد رفت. این سفر که مقدمه ی سفرهای طولانی دیگر سعدی بود ، گویا در حدود سال ٦٢٠ هجری اتفاق افتاده است ؛ زیرا وی اشاره ای دارد به زمان خروج خود از فارس در هنگامی که جهان چون موی زنگی در هم آشفته بود.

سعدی بعد از این تاریخ تا مدتی در بغداد به سر برد و در مدرسه ی معروف نظامیه ی آن شهر به ادامه تحصیل پرداخت. چند سالی را که سعدی در بغداد گذراند باید به دوران تحصیل و کسب فیض از بزرگترین مدرسان و مشایخ عهد ، تقسیم کرد و گویا بعد از طی این مراحل بود که سفرهای طولانی خود را در حجاز و شام و لبنان و روم آغاز کرد و بنا به گفتار خود در اقصای عالم گشت و با هر کسی ایام را به سر برد و به هر گوشه ای تمتعی یافت و از هر خرمنی خوشه ای برداشت.

سفری که سعدی در حدود سال ٦٢٠ آغاز کرده بود مقارن سال ٦٥٥ با بازگشت به شیراز پایان یافت. وفات سعدی را در مآخذ گوناگون به سال های ٦٩٠-٦٩١- ٦٩٤ و ٦٩٥ نوشته اند.

نکته مهمی که درباره سعدی قابل ذکر است، شهرت بسیاری است که در حیات خویش حاصل کرد. پیداست که این موضوع در تاریخ ادبیات فارسی تا قرن هفتم هجری تازگی نداشت و بعضی از شاعران بزرگ مانند ظهیر فاریابی و خاقانی در زمان حیات خود مشهور و در نزد شعرشناسان عصرشان معروف بودند. اما گمان می رود که هیچ یک از آنان در شهرت میان فارسی شناسان کشورهای مختلف از آسیای صغیر گرفته تا هندوستان ، در عهد و زمان خود، به سعدی نرسیده اند و اینکه او در آثار خویش چند جا به شهرت و رواج گفتار خود اشاراتی دارد ، درست و دور از مبالغه است.

از جمله شاعران استاد در عصر سعدی که در خارج از ایران می زیسته اند یکی امیر خسرو است و دیگر حسن دهلوی که هر دو از سعدی در غزل های خود پیروی می کرده اند و امیر خسرو از اینکه در «نوبت سعدی» جرأت شاعری می کرد خود را ملامت می نمود.

آثار سعدی به دو دسته ی آثار منظوم و آثار منثور تقسیم می شود. آثار منثور وی خاصه شاهکارش گلستان ، دارای هشت باب است:

به نام خداوند جان آفرین                                       حکیم سخن در زبان آفرین

خداوند بخشنده دستگیر                                       کریم خطا بخش پوزش پذیر

عزیزی که هر کز درش سر بتافت                             به هر در که شد هیج عزت نیافت

سر پادشاهان گردنفراز                                          به درگاه او بر زمین نیاز

نه گردنکشان را بگیرد به فور                                   نه عذرآوران را براند به جور

و گر خشم گیرد ز کردار زشت                                  چو باز آمدی ماجرا در نوشت

اگر با پدر جنگ جوید کسی                                     پدر بی گمان خشم گیرد بسی

و گر بنده چابک نباشد به کار                                   عزیزش ندارد خداوندگار

و گر بر رفیقان نباشی شفیق                                  به فرسنگ بگریزد از تو رفیق

و گر ترک خدمت کند لشکری                                   شود شاه لشکر کش از وی بری

دو کونش یکی قطره از بحر علم                                گنه بیند و پرده پوشد به حلم

ادیم زمین سفره عام اوست                                    بر  این خوان یغما چه دشمن چه دوست

اگر بر جفاپیشه بشتافتی                                        که از دست قهرش امان یافتی؟

بری ذاتش از تهمت ضد و جنس                                غنی ملکش از طاعت جن و انس

پرستار امرش همه چیز و کس                                  بنی آدم و مرغ  و مور و مگس ...

در رأس آثار منظوم سعدی یکی از شاهکارهای بلا منازع شعر فارسی قرار دارد که در نسخ کهن ، کلیات "سعدی نامه" نامیده شده و بعدها به "بوستان" شهرت یافته است. این منظومه در اخلاق و تربیت و وعظ و تحقیق است در ده باب: ١- عدل  ٢- احسان  ٣- عشق   ٤- تواضع   ٥- رضا   ٦- ذکر   ٧- تربیت   ٨- شکر   ٩- توبه  ١٠- مناجات

تاریخ اتمام منظومه گلستان را سعدی بدینگونه آورده است:

به روز همایون و سال سعید                                    به تاریخ فرخ میان دو عید

ز ششصد فزون بود و پنجاه و پنج                             که پر دُر شد این نامبردار گنج

و بدین تقدیر کتاب در سال ٦٥٥ هجری به اتمام رسید اما تاریخ شروع آن معلوم نیست و تنها از فحوای سخن گوینده در آغاز منظومه معلوم می شود که آن را پیش از بازگشت، به فارسی سرود.

آثار دیگر سعدی قصائد عربی است که حدود هفتصد بیت مشتمل بر معنای غنائی و مدح و نصیحت است و قصائد فارسی او که در موعظه و نصیحت و توحید و مدح پادشاهان و رجال دوره ی او می باشد.

شهرتی که سعدی در حیات خود به دست آورد بعد از مرگ او با سرعتی بی سابقه افزایش یافت و او به زودی به عنوان بهترین شاعر زبان فارسی و یا یکی از بهترین و بزرگترین شعرای درجه اول زبان فارسی شناخته شد و سخن او حجت فصحا و بلغای فارسی زبان قرار گرفت.

این اشتهار سعدی معلول چند خاصیت در اوست: نخست آنکه وی گوینده ای است که زبان فصیح و بیان معجزه آسای خود را تنها وقف مدح و یا بیان احساسات عاشقانه و امثال این مطالب نکرد بلکه بیشتر، آن را به خدمت ابناء نوع گماشت و در راه سعادت آدمیزادگان و موعظه آنان و علی الخصوص راهنمائی گمراهان به راه راست، به کار برد و در این امر از همه شاعران و نویسندگان فارسی زبان موفق تر و کامیاب تر بود.

20130419231337_95

دوم آنکه وی نویسنده و شاعری با اطلاع و جهاندیده و سرد و گرم روزگار چشیده بود و همه تجاربی را که در زندگانی خود اندوخته بود، در گفتارهای خود برای صلاح کار همنوعان بازگو کرد تا در هدایت آنان به راه راست موفق تر باشد.

سوم آن که وی سخن گرم و لطیف خود را در نظم و نثر اخلاقی و اجتماعی خویش همراه با امثال و حکایات دلپذیر که جالب نظر خوانندگان باشد بیان کرد و آنان را تنها با نصایح خشک و مواعظه ملال انگیز از خود نرنجانید.

چهارم آنکه وی در مدح و غزل، هر دو راهی نو و تازه پیش گرفت، در مدح، بیان مواعظ و اندیشه های حکیمانه ی خود را از جمله مبانی قرار داد و در غزل و اشعار غنائی خویش هم هر جا که ذوق او حکم کرد از تحقیق و بیان حکم و امثال غفلت نورزید.

پنجم آنکه سعدی در عین وعظ و حکمت و هدایت خلق، شاعری شوخ و بذله گو و شیرین بیان است و در سخن جد و هزل خود آنقدر لطایف به کار می برد که خواننده خواه و ناخواه مجذوب او می شود و دیگر او را رها نمی کند.

ششم آنکه وی در گفتار خود از بسیاری مثل های فارسی زبانان که از دیرباز رواج داشت استفاده کرده و آنها را در نظم و نثر خود گنجانده است و علاوه بر این، سخنان موجز و پرمایه و پر معنای او گاه چنان روشنگر افکار و آرمان های جامعه ایرانی و راهنمای زندگانی آنان افتاده است که به صورت سایر امثال در میان مردم رایج شده و تا روزگار ما، خاص و عام، آنها را در گفتارها و نوشته های خود به کار برده اند.

منبع : خبرگزاری برنا

یادداشت «بهروزغریب پور» برای برنا در ستایش سعدی

خاک بوس قدم سعدی شیرین سخنت/ خار بستان و گلستان توام ای شیراز               

کد خبر: ٢٧٩١٣٠

تاریخ خبر:

یادداشت «بهروزغریب پور» برای برنا در ستایش سعدی:

خاک بوس قدم سعدی شیرین سخنت/ خار بستان و گلستان توام ای شیراز

یک اردیبهشت روز بزرگداشت سعدی شیرازی، شیخ اجل، شاعر پر آوازه ایران زمین است. به همین مناسبت بهروز غریب پور کارگردان تئاتر یادداشتی در اختیار خبرگزاری برنا قرار داده است. کارگردانی که چندی پیش اجرای اپرای عروسکی«سعدی» اش را در شیراز لغو کردند.

به گزارش خبرنگار تئاتر خبرگزاری برنا، یک اردیبهشت روز بزرگداشت سعدی شیرازی، شیخ اجل، شاعر پر آوازه ایران زمین است. به همین مناسبت بهروز غریب پور کارگردان تئاتر یادداشتی در اختیار خبرگزاری برنا قرار داده است. کارگردانی که چندی پیش اجرای اپرای عروسکی«سعدی» اش را در شیراز لغو کردند.
 
در متن این یادداشت آمده است:
خاک بوس قدم سعدی شیرین سخنت
خار بستان و گلستان توام ای شیراز
دلم از خامشی مقبره ی سعدی سوخت
آن که گفت اختر تابان توام ای شیراز
باور کردنی نیست اما  باور کنید که این ابیات از مهدی اخوان ثالثیست که زمانی سعدی را سکه ی یک پول کرده بود .کاری که دکتر شریعتی و جلال آل احمد و شاملو واسماعیل خوئی و...نیز با این نادره ی تاریخ بشریت کردند و چنان اورا مورد بی حرمتی قرار دادند که حد وحساب ندارد.البته پیش از این نیز هتاکی و بدگوئی نسبت به قلل شعر و اندیشه ی ایرانزمین از جانب برخی از به اصطلاح سر آمدان فرهنگی ما صورت گرفته بود اما آنچه که با سعدی کرده اند بسیار دریغ آمیز است ومطلقا بی ادبی و بی حرمتی در تراز یک انسان بد دهن وفحاش است و ایکاش سعدی بود و به آنها می گفت:
چو دشنام گوئی دعا نشنوی
به جز گشته ی خویشتن ندروی
به دانش سخن گوی یا دم مزن
بود حرمت هر کس از خویشتن
این سخن به این معنا نیست که بزرگان را در هر عرصه ای در چنان جایگاهی بنشانیم که کسی جرئت نقد و داوری نداشته باشد مثلا علی دشتی در اثر جاودانه اش "در قلمرو سعدی "آثار سعدی را با دقت و ظرافت نقد کرده است اما هتک حرمت نکرده است و خلاصه آنکه با خواندن این قبیل نوشته ها و از جوانی مایل شدم که فردوسی و مولوی و حافظ و سعدی و خیام و دیگر بلند آوازگان اندیشه ی ایرانی را  مطالعه کنم و مستقل از خوب و بدی که در مورد آنها گفت اند به داوری بنشینم وخودم قانع بشوم که آیا این بزرگان به حق بزرگ و بی بدیلند یا به ناحق  و بتدریج دریافتم که هنوز که هنوز است  حق فردوسی و مولوی و سعدی و دیگران ادا نشده است،بگذریم که بر اساس داستانهای شاهنامه نمایشنامه های متعددی  نوشته شده و بر صحنه آمده است اما غالب آنها شعر را تبدیل به نثر کرده و موسیقی درونی آن آثار را نابوده کرده بودند و اینجا بود که   به این نتیجه رسیدم که اپرا یکی از بهترین راههای شناساندن این بزرگانست و صدهزار بار شکر که مزدم را گرفتم و در طول ده سال اجرای اپراهای رستم و سهراب و مولوی و حافظ از جانب نسل بریده از بزرگان ،وحتما بدلیل خواندن یا شنیدن آنگونه داوریها مورد مهر و محبت قرار گرفتم و این روزها که اجرای سعدی در شیراز انجام نشد چنان دلداریهائی شنیدم که قدرت بیان  آنها را  ندارم چون که می ترسم که کسی فکر کند که  من مغرور شده ام یا تصور می کنم که تعهدم را انجام داده ام وبقول معروف "آردم را بیخته ،و غربیلم را آویخته ام "در حالی که من هنوز در محضر این بزرگان چون طفلی مکتبی می آموزم و تمام جهان در برابر لذتی که از این کار شبانروزی می برم ارزنی نمی ارزد.و به تاسی از حضرت سعدی می گویم
سعدیا اینهمه فریاد تو بی دردی نیست
آتشی هست که دود از سر آن بر خیزد
بله آنچه که می کنم نخست برای خودم است تا بیاموزم و سپس فریادی از سر ذوق می کشم تا مردم به تماشای اثری از من عاشق ،من گر گرفته ،من تب زده بنشینند.
 
بهروز غریب پور

منبع : خبرگزاری برنا