ایران زمین

دیدنیها وزیباییهای ایران . همه جای ایران زیباست ، دوام زیبایی درحفظ ونگهداریست. نه درتخریب دستکاری

ایران زمین

دیدنیها وزیباییهای ایران . همه جای ایران زیباست ، دوام زیبایی درحفظ ونگهداریست. نه درتخریب دستکاری

۵ جاذبه گردشگری دیدنی در استان لرستان


  • دوشنبه 18/3/1394


  • ۵ جاذبه گردشگری دیدنی در استان لرستان
    لرستان

     


    استان لرستان را بیشتر با جاذبه‌های طبیعی‌اش می‌شناسد که بی‌شک وجود این جاذبه‌های خدادادی این استان کشور عزیزمان را تبدیل به یکی از توریستی‌ترین و دیدنی‌ترین استان‌ها کرده است.


     


    اما علاوه بر این جاذبه‌ها، زیبایی‌های دیگری نیز در این استان وجود دارد که ما می‌خواهیم در این مطلب به ۵ تا از آن‌ها اشاره کنیم. ۵ بنای تاریخی و زیبا که دل هر بیننده‌ای را با خود می‌برد.

     

    مسجد جامع بروجرد
    مسجد جامع بروجرد یکی از شاخص‌ترین بناهای تاریخی ایران است که با قدمتی چند صد ساله، ویژگی‌های معماری اسلامی و باستانی ایران (ساسانیان) را در خود جای داده است. مسجد جامع بروجرد یکی از نخستین مسجدهای ساخته شده در ایران است که در قرن دوم تا سوم هجری در یکی از محله‌های تاریخی شهر به نام دودانگه ساخته شده و به لحاظ معماری و قدمت، از بناهای منحصر‌به‌فرد لرستان و شهر بروجرد محسوب می‌شود.
    بر اساس تخمین مورخان، طاق میانی این مسجد آتشکده‌ای باستانی بوده که پس از ورود اسلام و گسترش آن به ایران به مسجد تبدیل شده است. گنبد مسجد که در قسمت میانی ساختمان بنا شده تا سطح زمین ارتفاعی برابر ‎۲۰ متر دارد و دو گلدسته آن که در سال ‎۱۲۰۹ هجری قمری ساخته شده در دو طرف گنبد قرار دارد.

    دیدنی های لرستان

    بر بالای محراب و دیوارها کلمات مقدس و آیات قرآن با آجر و خط کوفی نوشته و بر بالای درب غربی مسجد نیز سنگ نوشته‌ای وجود دارد که تاریخ ورود شاه عباس صفوی در سال ۱۰۲۲ هجری قمری به بروجرد را نشان می‌دهد. معماری مسجد جامع بروجرد از شاهکارهای تاریخی معماری ایران است که ویژگی‌های معماری اسلامی و باستانی ایران (ساسانیان) را در خود جای داده است.
    یکی از دیدنی‌های این مسجد منبر چوبی  ۹پله آن است که بسیار هنرمندانه ساخته شده و حکاکی روی آن، تاریخ ۱۶۰۸ هجری قمری را نشان می‌دهد. این بنا در گذشته به ‌صورت یک مجموعه شامل مسجد، حمام، آب انبار، غریب‌خانه (آبریزگاه کنونی)، میدان و سایر متعلقات بوده که امروزه بخشی از این آثار از بین رفته‌ است. بنای موجود مسجد از نظر شکل از نوع مساجد تک‌ایوانی است که دارای دو درب ورودی در جهت‌های شرق و غرب بوده و شامل یک حیاط مرکزی مستطیل، ایوان، فضای گنبدخانه و شبستان‌های اطراف آن و یک شبستان وسیع زمستانی در طرف شمال حیاط مرکزی است.

    احداث قلعه فلک الافلاک بر فراز صخره‌های سنگی و اشراف کامل آن بر دره تاریخی خرم‌آباد و نیز جاری شدن چشمه پر آب گلستان از دامنه شمالی تپه از ویژگی‌های اصلی بنا به شمار می‌آیند

    قلعه فلک‌الافلاک
    این قلعه زیبا و دیدنی با ۵۳۰۰ متر مربع مساحت بر فراز تپه‌ای در مرکز شهر خرم‌آباد، با چشم‌اندازی فوق‌العاده زیبا قرار گرفته است. حریم این تپه باستانی، از شرق و جنوب غربی به رودخانه خرم‌آباد و از غرب به خیابان و محله دوازده برجی و از سمت شمال به خیابان فلک‌الافلاک محدود می‌شود. فلک‌الافلاک در لغت به معنای «سپهر سپهران» است. قلعه فلک‌الافلاک با نام‌های گوناگونی در طول زمان شناخته شده ‌است. دژ شاپورخواست، سابر خواست، قلعه خرم‌آباد، دوازده برجی و کاخ اتابکان از آن جمله‌اند. قلعه خرم‌آباد از دوره قاجار به بعد با نام فلک‌الافلاک ضبط شده ‌است. با توجه به اینکه ممکن است دوازده برجی، اشاره‌ای به دوازده برج فلکی باشد، ممکن است نام فلک‌الافلاک نیز از همین جا ریشه گرفته باشد.

    دیدنی های لرستان

    نام قدیم آن که به دوران ساسانیان بر می‌گردد، دژ شاپور خواست بوده و دارای ۸ برج مدور و دیوارهای بلند و مستحکم است. وسعت محوطه باستانی که محل واقعی تحولات تاریخی بناست، حدود ۴۰۰×۳۰۰ متر مربع و ارتفاع تپه با احتساب دیوارهای بنا از سطح خیابان‌های مجاور حدود ۴۰ متر است. فضای داخلی بنای فعلی به چهار تالار نسبتا بزرگ حول دو حیاط و تعدادی تالار و اتاق تقسیم شده است. ابعاد حیاط اول ۵/۲۲×۳۱ متر و ابعاد حیاط دوم ۲۱×۲۹ متر است. در ورودی بنا در سمت شمال و در بدنه برج شمال غربی تعبیه شده است.دورتا دور قلعه را پرتگاهی مخوف فرا گرفته که دارای پوشش گیاهی است و راه ورود به فلک‌الافلاک را دشوارتر می‌کند. نام این قلعه به مفهوم آسمان نهم و بالاترین فلک است که به طور مجازی دست‌نیافتنی بودن آن را می‌رساند. احداث بنا بر فراز صخره‌های سنگی و اشراف کامل آن بر دره تاریخی خرم‌آباد و نیز جاری شدن چشمه پر آب گلستان از دامنه شمالی تپه از ویژگی‌های اصلی بنا به شمار می‌آیند. از سوی دیگر نزدیکی بنا با غارهای پیش از تاریخ دره خرم‌آباد و دیگر آثار دوران تاریخی مانند سنگ نوشته، مناره آجری، آسیاب گبری، پل شاپوری و گرداب سنگی بیانگر پیوستگی تاریخی قلعه با آثار یاد شده است.

     

    سنگ نوشته خرم آباد
    در مرکز شهر خرم آباد (ضلع شرقی خیابان شریعتی) و در مسیر قدیمی شاپور خواست به خوزستان سنگ نوشته‌ای به شکل مکعب که به صورت یکپارچه متصل به صخره‌ای طبیعی بوده است، قراردارد. ارتفاع متون کتیبه‌دار با احتساب دوپله در چهار ضلع سنگ نوشته ۳۴۴ سانتی‌متر است این کتیبه به خط کوفی و زبان فارسی دور تا دور ستون سنگی تحریر شده است در گذشته به بردنوشته معروف بوده است.

    دیدنی های لرستان

    کتیبه با بسم‌الله شروع شده و موضوع آن مربوط به حکم امیر اسفهسالار کبیر ظهیرالدین و الدوله معین الا‌سلام طغرل لتکین ابوسعید برسق در خصوص بخشش علفچر درچراگاه‌های شاپور‌خواست و ممنوعیت برخی سنت‌هایی ناپسند در عهد سلطنت ملکشاه سلجوقی به تاریخ ۵۱۳ هجری قمری است. این یادمان فرهنگی مربوط به دوره سلجوقی و به شماره ۳۹۸ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

     

    مناره آجُری
    مناره آجُری یکی از آثار باستانی شهر خرم‌آباد و متعلق به قرن چهارم هجری قمری است. این بنا با قدمتی حدود ۹۰۰ سال در جنوب خرم‌آباد و در کنار مکان شهر قدیمی شاپورخواست بر روی پایه سنگی بنا شده و حدود ۳۰ متر ارتفاع دارد. قطر سطح تحتانی آن ۵/۴ متر است و با پیمودن ۹۹ پله دورانی می‌توان به بام مناره صعود کرد. بقایای معماری سنگ و گچ با دیوارهای ضخیم در مجاورت مناره (پارک، میدان شقایق فعلی) بیانگر وجود تاسیساتی نظیر کاروانسرا و مسجد و .... گرداگرد بنا در گذشته است.

    دیدنی های لرستان

    با توجه به سبک معماری بنا، احتمالا تاریخ ساخت آن به دوره فرمانروایی دیلیمان برمی‌گردد. بلندای آن بر اثر عوامل طبیعی کاهش یافته و اکنون با احتساب پایه سنگی، ارتفاع آن به ۳۰ متر می‌رسد. قطر بنا در پایین‌ترین قسمت به ۵/۴ متر کاهش می‌یابد. فضای داخلی آن از ۹۹ پله تشکیل شده است و ورودی مناره در جبهه غربی روی سطح پایه قرار گرفته است. این بنا ارزشمند مربوط به دوره آل بویه (دیلمیان) است.

     

    پل آجری
    پل آجری در مرکز شهر خرم‌آباد و بر روی رودخانه گلال واقع شده است. این پل دو قسمت شرقی و غربی شهر را به هم متصل نموده و دارای ۲۴ چشمه طاق است. طول آن بیش از ۳۵۰ متر، پهنای آن ۵/۸ متر و ارتفاع آن از کف رودخانه تا روگذر پل ۸ متر است. مواد و مصالح آن در قسمت پایه‌ها از سنگ‌های تراشیده شده با ملات آهک و گچ و پایه‌های چشمه طاق‌ها از آجر ساخته شده است. برسینه‌ای شمالی پل کتیبه‌های سنگی نصب شده است که با حروف مقطعه نوشته شده و به عنوان طلسم معروف است.

    دیدنی های لرستان

    بخش میانی پل و شاه‌نشین آن شباهت زیادی با شاه‌نشین پل خواجو در اصفهان دارد که در اثر سیل تخریب شده و مجددا با سیمان مرمت شده است. این اثر ارزشمند در زمان شاه سلطان حسین صفوی ساخته شده  ومنسوب به حسین خان والی لرستان است. این پل در دوره قاجاریه به پل محسنیه معروف شد. این بنا به شماره ۲۳۵۴ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

     

    بخش گردشگری تبیان

    منبع : تبیان



    لاویج در آینه تاریخ


    لاویج در آینه تاریخ

    گذرگاه فرمانروایان (نظری به تاریخ لاویج ):

    لاویج در آینه تاریخ

    لاویج آبادی تاریخی ناشناخته ای است که از تاریخی کهن حکایت ها در دل نهفته دارد. سرزمینی که از دورانی بسیار دور، آباد و مسکونی بوده، مانند قلعه طبیعی عظیمی به نظر می رسد. از این جهت همیشه مورد توجه فرمانروایان قرار گرفته و مامن و محل مناسبی برای آسایش حاکمان و والیان در جستجوی صلح و آرامش و یا گریخته از دشمن بود. لاویج مکان شایسته و ملجای ویژه ای برای سادات و علوی زادگانی بود که مورد تعقیب و آزار و کشتار خلفا و دیگران بودند. خرابه های آثار به جای مانده از حاکمان و مقبره های امام زادگان خود دلیل صادق و شاهد عادلی بر این دعوی است

    این منطقه هر چند  در حاشیه و بر کنار از وقایع مهم تاریخی و سیاسی، مرحله های حساس  تاریخ و فرهنگ کشور مان بوده، اما در قلمرو تاریخی و جغرافیایی اش حوادث و روی دادهای محلی فراوانی را در خود پنهان کرده است و افسانه ها و داستانها و حکایت های آن در خور توجه جالب و شنیدنی است.

    تاریخ این آبادی تلفیقی از اسطوره ها و واقعیات است از آن رو هنگامی وقایع و حوادث و حکایت ها به مرز اسطوره نزدیک می شوند، هم چون تمام روایت های اساطیری مبهم و راز گونه اند، البته این اسطوره ها با نمادهایی بسیار ضعیف از واقعیت در آثار و بقا و خرابه های قلعه ها و گورها همراه است و گاه اسطوره های آن، صورتی مقلوب و دگرگون شده از واقعیت ها است. مانند جابه جایی احتمالی شخصیت تاریخی حسن بن زید علوی با امام حسن (ع) و یا امام حسن عسگری (ع) گاهی واقعیت ها و حوادث تاریخی با مبالغه، جلوه ای اسطوره ای می یابند، نیز افسانه ها و داستانهای دیگر چون نقش برجسته مرداویج زیاری بر دیواره سنگی تنگه ی لاویج. با این حال حوادث و وقایعی وجود دارد که در تاریخ یادی از آن ها رفته، ولی چون در تاریخ ایران به تاریخ ولایت های کوچک، توجه نشده، هم چنان تاریخ این ولایات ناشناخته مانده است، شاید از هزاران واقعه و حادثه تاریخی آن هم در منابع محلی ذکری از آن ها رفته، ذکر همین وقایع مهم و اندک، خود به خوبی تصویر گویایی از حیات تاریخی ابن منطقه و هر مکان دیگری به دست می دهد. به هر حال این منطقه در محدوده ی سرزمینی کوچک خویش، شاهد وقایع مهم تاریخی بوده است و فرمانروایان و حاکمان کوچک و بزرگ در لشکر کشی ها و فرار از مقابل لشکریان دشمن از لاویج به عنوان یک معبر مهم ارتباطی استفاده کرده اند.تنگه لاویج محل نبردهای مهم تاریخی و گریز گاهی برای سرداران و امیران و بزرگان و حاکمان و تخت گاهی برای حکمرانان محلی و نیز گذرگاهی برای فرمانروایان بزرگ بوده است.

    قدمت تاریخ غیر مکتوب لاویج به دوران ساسانیان و حتی قبل از آن می رسد. بقایای خرابه های متعدد و گور ها و اشیاء و آثار مکشوف، حکایت از تاریخی با قدمتی طولانی دارد و تصویری کم رنگ از دوران حیات تاربخی و زیست مردمان در این منطقه به دست می دهد.

    لاویج در آینه تاریخ

    در منطقه لاویج گورهای گبری فراوانی وجود دارد. دو نقطه اصلی تمرکز این گورها یکی در تپه های مشرف به روستای کیاکلا واقع در جنوب این روستا در مکانی موسوم به سرخمن(sarxomand) و دیگری در گردنه ی بالاترین تپه های داخلی مشرف به آبادی لاویج، در بخش جنوبی آبادی حصلیمه یا هسلیمه گردن(haslimah) معروف است. علاوه بر وجود گورهای گبری تصور می رود که احتمالاً آتشکده ای بر فراز این تپه وجود داشت. از جمله اشیائ کشف شده به نقل از گفته های مردمی سکه هایی است که قدمت آن به دوران ساسانیان می رسد و زینت آلات زرین و سیمین مشتمل بر گردنبندها و گوشواره ها و دستبند ها و قبضه هایی از شمشیر ها و غیره بوده است. از تاریخ این آبادی تا دوره اسلامی هیچ نشانه یا اثر مکتوبی در دست نیست و همچنین از وقایع و حوادث در ارتباط با فتوحات اعراب مسلمان در طبرستان تا نیمه ی دوم قرن سوم هجری ، یعنی پایگیری سلسله علویان طبرستان اطلاعات مفصل و دقیقی در منابع و تواریخ محلی وجود ندارد. به جز افسانه علویان طبرستان اطلاعات مفصل و دقیقی در منابع و تواریخ محلی وجود ندارد.

    به جز افسانه آمدن امام حسن مجتبی یا عسگری(ع) به لاویج (ویا آمل و بابل) به گزارش منابعی ، مانند فتوح البلدان، تاریخ طبرستان و اولیا الله آملی در تاریخ رویان و میر ظهیر الدین مرعشی ، وجود فیل سنگی و تنیرو(tanniroo) وسنگی با اثر و جای پای انسانی در جنگلی نز دیک روستای کیاکلای لاویج معروف به

    «امم لینگ مال» (emamling mal) جای پای امام یا به عبارتی بهتر (قدم گاه) آن حضرت، شهرت دارد، موارد یاد شده را از آثار حضور ان حضرت در آبادی لاوبج می دانند و غیر از افسانه های موجود، حادثه یا خبری دیگر از طریق منابع مکتوب و یا افسانه یی از اقوال شفاهی تا نیمه دوم قرن سوم هجری جز یک مورد استثنایی و احتمالی در دست نداریم و فقط بر اساس شواهد و قراینی احتمالاً رد و پای دو حادثه تاریخی را در این آبادی می توان پیدا کرد.

    از این دو حادثه و واقعه تاریخی به طور صریح و دقیق ذکری در منابع نیامده است با حدس ها و احتمالات و توصیفاتی که در منابع درباره ی این حوادث آمده، می توان گفت محل وقوع این رویدادها آبادی لاویج بوده است. نخستین واقعه، لشکر کشی مصقله بن هبیره ی شیبانی در زمان معاویه بع رویان است ، با در نظر گرفتن این نکته که منابع اشاره ای به این لشکر کشی از طریق دشت رستمدار (نور  ) به کجور و رویان نکرده اند، فقط احتمال میرود که مصقله در مسیر خود از لاویج عبور کرده و از طریق کالج و پی اسپرس به کجور رفته باشد، به خصوص این که مصقله مدت دو سال با اصفهبد فرخان طبرستان مشغول جنگ بود و سرانجام در کجور کشته شد. روی داد دوم، ماجرای لشکر کشی سردار عرب به نام فراشه به طبرستان است.

    لاویج در آینه تاریخ

    احتمال وقوع این حادثه تاریخی، یعنی جنگ فراشه در تنگه ی لاوبج با اطلاعات و نشانه هایی که منابع به دست می دهند و داستانی که در السنه و افواه جاری است و سینه به سینه نقل شده، بیشتر از رویداد لشکر کشی مصقله بن هبیره ی شیبانی است، این لشکر کشی در زمان خلافت مهدی عباسی بین سالهای (166-163ه.ق) صورت گرفت چون این خبر (کشته شدن اعراب و سالم فرغانی سردار خلیفه) به خلیفه رسید. فراشه نلم امیری را با ده هزار روانه گردانیدف فراشه به راه ارم  به طبرستان امد و سپاهیان ده هزار نفری فراشه در موضع تنگه ی لاویج شکست خورد هف فراشه، به دستور اصفهبد و نداد هرمزد گردن زده شد.

    این حادثه در سال هیجدهم سلطنت اصفهبد شهریار پادوسبان گاوباره حاکم رویان بود که از سال 142ه.ق به حکومت رسیده بود.در این نبرد اصفهبد ونداد هرمز قارون وند با اسپهبد شروین سرخاب سواد کوهی (ملک الجبال) با مصمغان و لاش حاکم میان دورود ساری واستندار شهریار یکم بن خورزاد پادوسبان گاوباره با یکدیگر متحد شده بودند.

    با توجه به ان چه در منابع آمده، آن چه که در افواه مردم لاویج وجود دارد میتوان گفت که محل این نبرد تاریخی تنگه ی لاویج بوده است.

    می گویند مردم در این نبرد برای کمک و همراهی سپاهیان با دمیدن در بوق و نواختن بر طبل و فرو غلتاندن سنگ ها و بریدن درخت ها، که انعکاس صدای تبرها در هنگام بریدن درخت ها فضای هولناکی به وجود می آورد، سپاهیان عرب را دچار رعبی عظیم گردانیده و آنان«متحیر و سراسیمه شدند و گمان افتاد صاعقه ی قیامت است. »

    شکست سختی را مردم و سپاهیان رستمدار (نور) به آنان وارد ساختند. از این زمان تا خروج داعی کبیر حسن بن زید علوی و تاسیس سلسله ی علوی طبرستان(250ه.ق) اطلاعی درباره ی حوادث تاریخی آبادی در دست نیست.

    به استناد برخی منابع، هنگامی که داعی کبیر، حسن بن زید از مقابل سلیمان بن عبدالله، حاکم طاهری در ساری گریخت به منطقه لاویج آمد. اولیاء الله آملی از این موضوع در تاریخ رویان یاد کرده است، او می نویسد: «داعی به لاویجه رود معسگر ساخت» .

    ابن اسفندیار درباره ی نبر داعی کبیر حسن بن زید با لشکریان سلیمان بن عبدالله طاهری و متحدش اصفهبد مبک الجبال بن شریار باوندی (سوادکوهی) در منطقه لاویج رود چنین نوشته است:«حسن ین زید به لاویجه رود آمد و مشورت طلبید از یاران خویش، دیالم (دیلمیان) گفتند این جای نکوست ما را دستوری ده تا اول بر پیادگان اصفهبد قارن زنیم و ایشان برداریم که در این موضع چون پیاده شکسته شود. سوار هیچ به دست ندارد. حسن بن زید رخصتداد، بیمدند و پیاده رابه یک بار آواره کرده و چیرگی یافته و سواران در میان بنه و بیشه و شکستگی اسیر مانده، جز آن نتوانستند کرد که سلاح می افشاندند و در بیشه ها گریخته، تا هر نعمت که با ایشان بود دیالم بر گرفتند. میرظهیرالدین مرعشی در این باره می نویسد:«بعداز چند روز داعی را از دیلمان و گیلان مدد رسید، داعی از چالوس سوار شد و به خواجک(خاچک و به نقلی نوشهر امروز) نزول کرد و سلیمان با اصفهبد(ملک الجبال قارن بن شهریار) به پای دشت(آهودشت امروز) آمد و داعی به لاویجه رود معسگر ساخت و سادات را با نفری چند بفرستاد تا به منقلای لشکر شبیحخون بزدند و ایشان را منهزم ساختند و بسیاری را تاراج نمودند.

    لاویج در آینه تاریخ

    بنا بر اقوال شفاهی، مردم لاویج بر این باورند که مرداویج زیاری به این آبادی آمده است و نیز می گویند که لاویج از دورانهایی بسیار دور، یک امیر نشین محلی بوده استو خرابه های باقیمانده از یک قلعه در سمت چپ معبر ورودی به آبادی بر بالای دامنه ی کوهستان مشرف به روستایی به نام دیزانکلا(Dizankela) دلیل و شواهدی بر حکم رانی امیران محلی و امیر نشین بودن آن است و این قلعه به قلعه ی « نسالو » لاویج یا قلعه ی شاه نشین و پی نسا (Penesa ) معروف است. شاید بتوان گفت قلعه ی مذکور محل سکونت و حکم رانی دست نشاندگان آل زیار در این منطقه بوده است. در سمت راست دیواره ی سنگی تنگه ی لاویج، سنگ واره های آهکی وجود دارد که مردم ان را نقش برجسته و نیم تنه ی مرداویج زیاری می دانند و هم چنین برخی معتقدند نام لاویج از تغییر در اسم مرداویج زیاری گرفته شده است.

    با در نظر گرفتن این موضوع که آمل و رستمدار (نور) محل درگیری و نبرد بین مرداویج زیاری با سید ابو جعفر الداعی علوی، برادر زاده ی ناصر کبیر (داعی علویان طبرستان) و متفقش ماکان بن کاکی بوده و مرداویج زیاری  پس از کشته شدن اسفار(شیرویه) به جای او به حکومت دیلمان( کوهستان های غرب گیلان) دست یافته و رودبار و طالقان و رستمدار را به تصرف در آورد. ممکن است به منطقه لاویج هم آمده باشد. (حوادث سالهای 320-315هجری) با توجه به این که از لاویج راهی به بلده ی (نور) و از ان جا به تهران و شمیران وجود دارد.

    لاویج همیشه جزیی از سرزمین رویان و یا دقیق تر رستمدار بوده است و به نوعی در حوادث و روی دادهایی که در رستمدار به وقوع می پیوست، سهیم بود. چون در منطقه ی  رویان و رستمدار پادوسبانان از سال 22 تا 1006 هجری، حکم رانی داشتند و این منطقه در وقایع مهم و اختلاف ها و نبردهایی که بین این سلسله ی محلی با حکم رانان دیگر طبرستان، چون ملوک باوند(ماوک الجبال9 و فرمانروایان بزرگی که قصد تصرف رستمدار را داشتند، چون علویان، زیاریان، صفاریان، سامانیان، غزنویان، سلاجقه، خوارزمشاهیان، مغولان، مرعشیان، تیموریان، و صفویان در می گرفت، همواره نقش داشت.

    لاویج در طول تاریخ گذر گاه و گریز گاه فرمانروایان بزرگی مانند امیر وجیه الدین مسعود سربداری بوده است. امیر مسعود سربداری بعد از فتح گرگان وارد مازندران شد و بعد از ان که متحمل شکستهایی در ساری و امل شد به طرف رستمدار حرکت کرد. پادشاه مازندران ملک فخر الدوله حسن بن کیخسرو آخرین امیر باوندی ملک الجبال (750-734ه.ق) و حاکم رستمدار ملک جلال الدوله اسکندر، لشکریان امیر مسعود را از دو جانب در محاصره گرفتند، تا این که امیر مسعود را لاویج را در پیش گرفت و در ان جا دچار شکست سختی گردید. میرظهیرالدین مرعشی می نویسد:« امیر مسعود با یاران کاری خود رو به طرف رستمدار نهادند چون جلال الدوله ملک فرمان داده بود، تا به یک فرسخی آمل که یاسمین کلاته بود رسیدند از پیش لشکر رستمدار، از عقب سپاهیان مازندران دست جلادت بگشادند، چون امیر مسعود دید کار از دست گذشته، به اولین مرحله رستمدار ، کیا جلال احمد و برادر زاده ها را به قتل آوردند و رو به هزیمت نهادند به راه لاویج متوجه گشتند. ملک مازندران در عقب  و ملک رستمدار از پیش از یاسمین کلاته تا نهایت رودبار نور یک معرکه شده بود و کشته ها بر زمین افتاد، مجموع لشکر را به زخم تیر و تیغ و گرز در آن حدود به کلی متفرق گردانیدند.»

    لاویج در آینه تاریخ

    امیر مسعود بعد از این شکست سخت در لاویج، از راه رودبار به یالورو و همراه چند تن از نزدیکان خود به قریه ی اوزدر نور (بلده ی امروز ) رفت و در ان جا دستگیر و نزد جلال الدوله اسکندر حاکم رستمدار فرستاده شد. به دستور حاکم رستمدار بعد از دو روز امیر مسعود را کشتند.

    فرمانروایی پادوسبانان هم چنان بر رویان و رستمدار (نور ) ادامه داشت تا اینکه در سال 760ه.ق میر قوم الدین مرعشی، حکومت مرعشیان را تاسیس کرد. در سال 782ه.ق سید فخر الدین مرعشی فرزند میر قوام الدین با تصرف رستمدار و رویان و قلاع نور و کجور و پی اسپرس و سلیر قلاع پادوسبانان و شکست عضد الدوله قباد و کشته شدن او قریه ی واتاسان را در نزدیکی ناتل (پایتخت دشت رستمدار) بنا نهاد و مقر حکومت خود ساخت. اما به زودی امیر تیمور گورکانی(در یال 786ه.ق ) به مازندران و رستمدار لشکر کشید و سادات مرعشی نیز از تیمور شکست خوردند. سید فخر الدوله بیش از 10 سال،(792-782ه.ق) نتوانست بر رستمدار حکومت کند با کشته شدن عضد الوله قباد در جنگ کجور با سید فخر الین مرعشی، عمویش سعد الوله طوس بن زیار بر رستمدار حکومت یافت، امیر تیمور در لشکر کشی دوم خود به مازندران در سال 794ه.ق به کلی سادات مرعشی را سرکوب کرد و بر رستمدار(نور) نیز تسلط یافت.ملک پادوسبانانی به رستمدار ف ملک کیومرث بن بیستون بن گستهم بن زیار(857-807ه.ق) دو تن از سادات مرعشی را در لاویج پناه داد.

    بعد از بازگشت مرعشیان از تبعید ماوراءالنهر که امیر تیمور در حقشان روا داشته بود، در زمان حکومت این سادات که به مرعشیان مازندران معروفند و در زمانی که سید علی بر ساری حکومت می کرد. (802-809ه.ق) سید غیاث الدین علیه برادر خود خروج کرد و بر برادر دیگر، سید مرتضی را به حکومت ساری رسانید، تا این که سید علی بار دیگر حکومت ساری را به دست آورد، در این وقت سید مرتضی به لپور نزد کیاییان بیستون به سواد کوه رفت و سید غیاث الدین به لاویج پناه برد. میر ظهیرالدین مرعشی می نویسد:« سید غیاث الدین بارفروش ده را (که حاکم آن جا بود) بگذاشت و به آمل آمد، سید علی آملی (حاکم آمل) او را عذر خواست، و چون از آنجا نامید گشت به رستمدار آمد و صورت حال را بر ملک معظم کیومرث{بن بیستون} معروض داشت، ملک او را به لاویج جای داد و آنجا ساکن شد.» بعد از مدتی سید غیاث الدین به مقر ایالت خود در بارفروش ده (بابل) بازگشت.

    در نوبتی دیگر سید کمال الدین، حاکم آمل به وسیله ی سید محمد، حاکم ساری (856-837ه.ق) از حکومت آمل برکنار شد و سید محمد، فرزند خود سید عبدالکریم را به جای او نشاند،  سید کمال الدین نزد ملک کیومرث رستمدار رفت، اما ملک کیومرث علی رغم این که با سید محمد صلح کرده بود، اجازه داد سید کمال در رستمدار بماند و او را به قریه‌ی لاویج فرستاد.

    لاویج در آینه تاریخ

    میرظهیرالدین می نویسد: « سید کمال الدین یک ماه از ایشان مهلت خواست در رستمدار یراق خود بکند و بیرون رود، مهات داده در قریه ی لاویج بازداشتند.» تا این که عمویش سید مرتضی در آمل به حکومت رسید و تا این زمان سید کمال الدین هم چنان در لاویج بود، تا به اجازه ی سید مرتضی به آمل بازگشت.

    پس از مرگ ملک کیومرث بن بیستون سلسله ی پادوسبانان به دو بخش پادوسبانان شاخه ی نور و کجور تقسیو شد و بین فرزندان ملک کیومرث اختلاف افتاد و بعد از مدت ها نبر و اختلاف و جنگ و گریز سرانجام ملک اسکندر به فرمانروایی پادوسبانان شاخه ی کجور و ملک کاووس به فرمانروایی شاخه ی پادوسبانان شاخه ینور رسیدند، اما بین آنان همواره اختلاف و مخاصمه بود. حکومت ملک کاووس در نور و ملک اسکندر در کجور بین سالهای (881-880-857ه.ق) برقرار بود.

    سید ظهیرالدین مرعشی مولف کتاب گیلان و دیلمستان و کتاب تاریخ طبرستان و رویان و مارندران، چندین بار مامور لشکرکشی به رستمدار برای حل اختلاف ملک اسکندر و ملک کاووس شد و نوبتی برای سرکوبی ملک کاووس که به برادر ش ملک اسکندر شوریده بود، فرمان داشت. میرظهیرالدین در ماموریت های خود چند بار از لاویج عبور کرد. او از طرف کارکیا، سلطان محمد حاکم گیلان برای این مهم انتخاب شده بود که با ملوک رستمدار طریق مودت و موافقت می پیمودند.

    مرعشی می نویسد:« بنا لر صلاح دید مشارالیه (ملک جلال الدوله اسکندر) روز دوشنبه غره ذی الحجه را از هزار خال کوچ کرده، به اب اندان کوه نزول واقع شد و از ان جا به خور تاوه رودبار نقل افتاده و از آن جا به راهی که صعب تر از آن ندیده ام به ناحیه ی لاویج به قریه ی ولیکان فرود امدیم.» میرظهیرالدین برای نوبتی دیگر که ما بین ملک کاووس و ملک جلال الدوله اسکندر اختلاف و نبرد درگرفت و ملک کاووس قصد تصرف حصه و مِلک مَلِک اسکندر را داشت از جانب کارکیا سلطان محمد به درخواست جلال الدوله اسکندر با پانصد نفر، مامور سرکوبی ملک کاووس شد که در قاعه ی بلده ی نور بود. صلحی که نوبت قبل به وسیله ی میرظهیرالدین بین کاووس و اسکندر برقرار شده بود، کاووس از آن روی بر تافته بود. میرظهیرالدین در راه بازگشت  از محاصره ی ناموفق قلعه ی بلده ی نور از راه لاویج گذشت. او می‌نویسد: « چون از میان برف بیرون آمدیم در آن راه لای و گل، بسیار در پیش آمد که از ان صعب تر راه، عجب که در دارالمرز کسی دیده باشد و بسیاری چارپای حملی در آن محل بماندند وبه زحمت هر چه تمام تر از ان مهلکه لشکر را به قریه ی لاویج رسانیده آمد و آن شب ان جا به سر بردند و صباح از آن جا به نواحی ناتل رستاق نزول واقع شد.»

    بعد از تاسیس سلسله س پادوسبانی شاخه ی نور به وسیله ملک کاووس (857ه.ق) تا انقراض پادوسبانان در نور و کجور (1006ه.ق) لاویج نزدیکترین و بهترین و راحت ترین راه ارتباطی بین قلعه ی بلده ی نور و مرکز پادوسبانان آل کاووس با ناتل مرکز و پایتخت قشلاقی  ودشت رستمدار بود و پادوسبانان آل کاووس نور (1006-857ه.ق) از این معبر مهم ارتباطی برای رفت و آمد به قلعه ی نور و ناتل استفاده می کردند. با انقراض سلسله ی پادوسبانان در عهد صفویه به وسیله شاه عباس، رستمدار (نور) که لاویج جزیی از آن بود، تحت سلطه ی حکومت مرکزی (صفویه) در آمد و پس از آن اطلاع دقیقی از تاریخ لاویج در دست نیست.

     

    منابع :

    1. آملی، اولیاء الله. تاریخ رویان. به کوشش منوچهر ستوده. تهران، بنیاد فرهنگ ایران،1348ه.ش 

    2. ابن اسفندیار، بهاالدین محمدین حسن. تاریخ طبرستان. به کوشش عباس اقبال، تهران، کلاله خاور،چ 2 ،1366

    3. اعظمی سنگسری، چراغعلی. گاوبارگان پادوسبانی، بازماندگان ساسانیان در رویان از 22 تا 1006 هجری(قمری) تهران،بی نا، 1354

    4. بلاذری، احمدبن یحیی. فتوح البلدان(بخش مربوط به ایران)، ترجمه آذرتاش آذرنوش. تهران، بنیاد فرهنگی ایران،1346

    5. رابینو،هیاثینت لویی(ه.ل ). مازندران و استراباد. ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی، تهران، علمی و فرهنگی،1346

    6. مجتهدزاده،پیروز. شهرستان نور، تهران، صبح امروز،1351

    7. مرعشی، میرسید ظهیرالدین. تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، به کوشش محمد حسین تسبیحی، تهران،موسسه مطبوعاتی شرق، چ 3، 1367

    8. تاریخ گیلان و دیلمستان، به کوشش منوچهر ستودهف تهران، اطلاعات،چ 2،1364ه.ش

     

    نویسنده : دکتر صفر یوسفی


    منبع : تبیان


    تاریخ سنگی ساسانی


    تاریخ سنگی ساسانی

    تاریخ سنگی ساسانی

    اگر علاقمند به بازدید از مناطق تاریخی هستید، کازرون بهشت شماست. جایی که می تواند تاریخ را روی سنگ تراشه هایی نشانتان دهد که نمونه آن را در کمتر کشوری می توان پیدا کرد. اگر این روزها گذارتان به شیراز و کازرون افتاد، سری هم به تنگ تاریخی چوگان در 23 کیلومتری شهر کازرون و رو به روی شهر باستانی بیشاپور بزنید. جایی که رودخانه شاپور جاری است و نه تنها سرسبزی آن به شما فرصت گشت و گذار در طبیعت را هم خواهد داد، بلکه در ارتفاعات آن امکان کوهنوردی و غارنوردی هم خواهید داشت.

    تنگ طبیعی و تاریخی چوگان 3 روستا به نام های تنگ چوگان بالا، تنگ چوگان پایین، تنگ چوگان وسطا دارد و کوه شاپور را با غار معروفش، می توانید مشرف به روستای تنگ چوگان وسطا ببینید. اما راه اصلی برای رسیدن به غار از تنگه چوگان علیا (روستای کشکولی) می‌گذرد.

    تاریخ سنگی ساسانی

    این دره علاوه بر 6نقش برجسته مربوط به شاپور اول و بهرام اول و دوم، مجسمه عظیمی از شاپور اول به ارتفاع 6 متر را در غار شاپور به شما نمایش می دهد. نقش برجسته های این تنگه نسبت به سایر نقوش دوره ساسانی بزرگتر و شلوغ‌تر هستند. به گونه‌ای که 3 تا از این نقش برجسته ها بیش از 30متر مربع مساحت دارند و در هر کدام نقش پیکر بیش از 30نفر تراشیده شده است.

    تاریخ سنگی ساسانی

    اگر نقش برجسته های دیگری را هم در شهرهای باستانی ایران دیده باشید، تنها می توانید نقش برجسته صحنه شکار خسرو پرویز در طاق بستان کرمانشاه را با نقش برجسته های تنگ چوگان مقایسه کنید. در حقیقت حجاری‌های ساسانی تنگ چوگان در کنار طاق بستان کرمانشاه، نقش رستم و نقش رجب (در نزدیکی تخت جمشید) یکی از محوطه های تاریخی با ارزش آن دوره به شمار می آید.

    تاریخ سنگی ساسانی

    نقش برجسته های تنگ چوگان در فاصله‌ای کمتر از 500متر از شهر باستانی نیشابور قرار دارند و اگر از سمت بیشابور به این تنگه وارد شوید چهارنمونه از این نقش برجسته‌ها را در شمال و سمت چپ و دو تای دیگر را در جنوب و سمت راست خود خواهید دید.

    تاریخ سنگی ساسانی

    اولین نقش برجسته ای که بزرگترین و شلوغ ترین نقش برجسته در بین دیگران است، نقشی مربوط به جشن پیروزی شاپور اول بر امپراطوری روم است. شاپور در طی دوران 30 ساله فرمانروایی بر ایران دو بار با امپراطوری روم وارد جنگ شد. در پایان اولین نبرد، امپراتور روم در اثر شورش فرمانده گارد خود کشته شد و امپراتور بعدی روم برای استقرار پایه‌های حکومت خود به سرعت پیشنهاد صلحی را همراه با قبول پرداخت غرامت و واگذاری ارمنستان به ایران را مطرح کرد. اما سالها بعد یک امپراتور تازه نفس دیگر برای جبران شکستهای قبلی مجددا به ایران حمله کرد که این بار هم به دنبال شکست ارتش روم، همراه با 70هزار نفر از صاحب منصبان و لشکریانش به اسارت شاپور درآمد.

    تاریخ سنگی ساسانی

    پس از آن، شاپور ایران را خورشید گیتی تاب و تنها ابر قدرت دنیا خواند و دستور داد تا نقش این پیروزی را در محل‌های متعددی بر کوه حک کنند. معروف ترین این نقش برجسته‌ها در نقش رستم و بزرگترین و باشکوه ترین‌هایشان در تنگ چوگان قرار دارند.

    تاریخ سنگی ساسانی

    دومین نقش برجسته مربوط به پیروزی بهرام دوم بر اعراب بیابانگرد است که در آن بهرام سوار بر اسب در سمت چپ نقش قرار داشته و اعراب در حال راهنمایی توسط سرداران ایرانی به منظور پیشکش اسب و شتر در مقابل او دیده می‌شوند.

    سومین نقش برجسته که کامل ترین و زیباترین نقش برجسته زمان ساسانی به شمار می‌آید، مراسم دریافت حلقه شهریاری توسط بهرام اول از اهورامزدا را به تصویر کشیده است.

    تاریخ سنگی ساسانی

    حکاکی این نقش برجسته آنقدر هنرمندانه بوده که حتی چین و چروک ها و حرکت لباس و... نشان داده شده اند. همه چیز در این نقش به شکل حیرت انگیزی تناسب دارد. حتی جزییات فیزیکی اسب و رگ‌های روی پای اسب هم مشخص شده است.

    نقش برجسته چهارم صحنه پیروزی بهرام دوم بر یاغیان را به تصویر کشیده است. در این نقش پادشاه در مرکز نقش نشسته و در سمت راست او سربازان و سرداران ایرانی به احترام ایستاده اند و اسرا و یاغیان هم در سمت چپ توسط سربازان ساسانی به حضور شاه آورده می‌شوند.

    تاریخ سنگی ساسانی

    نقش برجسته پنجم که در سمت راست تنگه واقع شده و سالم ترین نقش برجسته در میان نقوش 6 گانه است هم به پیروزی شاپور بر دولت روم اختصاص دارد.

    ششمین و آخرین نقش برجسته که آن هم در سمت راست تنگه و دقیقا در کنار جاده واقع شده است متاسفانه بیشترین آسیب را در طی زمان دیده و قسمت‌های بالای آن تقریبا از بین رفته است.

    تاریخ سنگی ساسانی

    در این نقش برجسته مراسم دریافت حلقه شهریاری توسط شاپور اول از اهورامزدا و همچنین پیروزی او در جنگ با رومیان به تصویر کشیده شده و زیر سم اسب مظهر اهورامزدا، اهریمن و زیر پای اسب شاپور، گردیانوس، امپراطور کشته شده، لگدمال می‌شوند. فیلیپ، امپراطور دیگر روم هم جلوی اسب شاه زانو زده و تقاضای صلح و بخشش دارد.

    تاریخ سنگی ساسانی
    تاریخ سنگی ساسانی

     

    الهام مرادی


    بخش گردشگری تبیان


    منبع : تبیان



    تنگه ای برای رفع دلتنگی!


    تنگه ای برای رفع دلتنگی!
    آخر هفته در تنگه واشی

     


     اگر می‌خواهید از سفر یک روزه تابستانی در حوالی تهران بهترین استفاده را بکنید، در این روزهای گرم مرداد باید دنبال جایی باشید که آبی خنک داشته باشد، دشت سرسبز فراخ و سایه بلند کوهستان. مسیر دسترسی معقولی هم داشته‌باشد که بشود یک روز آخر هفته را آنجا گذراند. دل را به کوه و دشت و رودخانه زلال زد و برگشت؛ برای ادامه زندگی سخت شهری. با این اوصاف انتخاب‌های چندانی ندارید؛ چون تفرجگاه‌های این حوالی یا کوه دارند یا دشت و اگر هر دو را دارند، از آب و خنکی خبری نیست.


     

     

    اگر از ما بپرسید، پیشنهاد می‌کنیم که راه فیروزکوه را بگیرید و سراغ تنگه دلگشایی را بگیرید که تلفیقی است از آب و کوه و دشت و سرسبزی و طراوت و حتی تاریخ، که بهشتی را به نام «تنگه واشی» در 120 کیلومتری تهران ساخته ‌است. این بهشت هم بهایی دارد و برای این گشت و گذار باید قید لباس پلوخوری را بزنید و در قامت یک طبیعت‌گرد مجهز به تنگه قدم بگذارید.  مسیر پیاده‌روی که در پیش دارید از دو تنگه اصلی تشکیل شده که در انتهای تنگه دوم به آبشار و انتهای راه خواهید رسید. از پارکینگ تا تنگه اول حدود 10 دقیقه پیاده‌روی دارید.

    آخر هفته در تنگه واشی

    تنگه اول

     در تنگه اول با یکی از جذاب‌ترین بخش‌های سفر روبه‌رو می‌شوید؛ یعنی دالانی به طول 300 متر و دیواره‌‌های صخره‌ای بلند به ارتفاع 100 متر در انتظار شماست و رودخانه‌ای که در میانه یک دره سنگی قرار دارد. این رودخانه‌ از کوه‌های ساواشی سرچشمه می‌گیرد و از میان دشت می‌گذرد در فصل تابستان‌ عمق آب کم می‌شود و در بعضی نقاط از زیر زانو بالاتر نمی‌آید.

     

    اگر سرتان را بالا بگیرید و به دیواره‌های تنگه نگاهی بیندازید، نقش برجسته‌ای مربوط به زمان فتحعلی شاه را می‌بینید که به دلیل شیب دیواره تنگه حالت مسقف دارد. حکاکی این کتیبه که 185 سال عمر دارد، سه سال طول کشیده و هنرمندان دوره قاجار ن را به یادگار گذاشته‌اند

    کتیبه قاجاری

    هنوز از این تنگه بیرون نرفته‌اید که اگر سرتان را بالا بگیرید و به دیواره‌های تنگه نگاهی بیندازید، نقش برجسته‌ای مربوط به زمان فتحعلی شاه را می‌بینید که به دلیل شیب دیواره تنگه حالت مسقف دارد. حکاکی این کتیبه که 185 سال عمر دارد، سه سال طول کشیده و هنرمندان دوره قاجار آن را به یادگار گذاشته‌اند. این کتیبه هفت متر طول دارد و شش متر عرض و وقایع زمان فتحعلی‌شاه را روایت می‌کند. نقش شکارگاه با تصاویری از اسب و شکارگاه دارد که در اطراف آن هم عباس‌میرزا، علی قلی میرزا و علی نقی میرزا پسران فتحعلی‌شاه و همین‌طور نوادگانش مشغول شکارند.

    آخر هفته در تنگه واشی

    این کتیبه نشان می‌دهد که احتمالا این محل در دوره این شاه قاجار، شکارگاه درباری بوده که متاسفانه هجوم گردشگران به اینجا و حکاکی بعضی از آنها در حاشیه کتیبه، بخشی از این اثر تاریخی را تخریب کرده. کتیبه تنگه واشی یکی از سه کتیبه معروف دوره قاجار است؛ دومی در چشمه علی شهرری و آن دیگری در نزدیکی تونل وانای جاده هراز قرار دارد.

    آخر هفته در تنگه واشی

     

    فضای باز

    حد فاصل میان این دو تنگه جاده باریکی است که اطرافش درخت و سبزه‌زار است. بعد از خروج از تنگه اول به دشتی باز و وسیع می‌رسید که محل مناسبی برای خوردن ناهار است، البته برای زمان برگشت. اگر قصد ناهارخوری داشتید بهتر است دنبال پیدا کردن سایه باشید، چون در غیر این‌صورت پوستتان خواهد سوخت. پیاده‌روی در پهنه دشت و آفتاب تند باعث می‌شود دلتان برای آب خنکی که از آن گذشته‌اید تنگ شود. لباس‌هایتان خشک شده اما اگر زود بجنبید، دوباره به آب می‌رسید. 

    این بهشت هم بهایی دارد و برای این گشت و گذار باید قید لباس پلوخوری را بزنید و در قامت یک طبیعت‌گرد مجهز به تنگه قدم بگذارید

     

    تنگه دوم

    فاصله تنگه اول تا دوم حدود 40 دقیقه است. تنگه دوم پهن‌تر از تنگه اول است و رودخانه کوچکی از وسطش عبور می‌کند که باز هم مجبورید در آب بروید. غیر از پهنی، تنگه دوم تفاوتش با اولی این است که تنگه اول آب بیشتری دارد و ارتفاع آب بین 40 تا 50 سانتی‌متر است و تنگه دوم آب کمتری دارد. البته هوای گرم مردادماه گولتان نزند؛ چون آب تنگه‌ها در تابستان هم بسیار سرد است. می‌توانید چند دقیقه‌ای استراحت کنید و دوباره راه بیفتید.

    آخر هفته در تنگه واشی

     

    آبشار

     در انتهای مسیر آبشاری با هشت متر ارتفاع منتظر شماست که حتی در تابستان آبش حسابی سرد است. حتی اگر زیر آبشار هم نروید، باز هم قطرات ریز معلق خیستان خواهد کرد. حسابی که خنک شدید و استراحت کردید می‌توانید برگردید. البته اگر دلتان کمی ماجراجویی می‌خواهد می‌توانید برای دیدن سرچشمه، مسیر کنار آبشار را بالا بروید. سرچشمه آبشار حدود 50 متر بالاتر است و راهش چندان هم صعب‌العبور نیست. اما خیلی‌ها دیگر نای بالا رفتن از این راه را هم ندارند که راه کنار آبشار را بالا بروند.

    آخر هفته در تنگه واشی

     

     شما این طور نباشید

    اگر شما هم این کتیبه تاریخی را از نزدیک ببینید، آرزو می‌کنید که ای کاش این کتیبه در تنگه واشی نبود و شما آن را به این حال و روز فعلی نمی”‹دیدید. کتیبه‌ای که آق ممدها زیرش یادگاری‌ها نوشته‌اند. فقط می”‹توان امیدوار بود اگر این هنرمندان گمنام روزی دوباره گذرشان به اینجا بیفتد از کرده خودشان شرمنده شوند.

    آخر هفته در تنگه واشی

     

     

    بخش گردشگری تبیان

    منبع : تبیان



    تنگه‌ تاریخی سولک


    تنگه‌ تاریخی سولک
    تنگه‌ تاریخی سولک

     


    در حدفاصل میان کوه‌ها تنگه‌ای به نام «سولک» یا «سروک» وجود دارد که در فارس نامه ناصری به معنی گردنه سروهای کوچک از آن نام برده شده است.


     

     

    در این مکان سه ستون سنگی یکپارچه و بلند دیده می‌شود که روی آنها نقش افراد مختلف در حالت‌های گوناگون حجاری شده‌ و می‌توان آنها را از لحاظ زیبایی بانقوش برجسته تخت جمشید مقایسه کرد.

    هر یک از این ستون‌ها به خط نوشته‌هایی آراسته هستند که نشان دهنده خطوط باستانی است. در جبهه شمالی دو نقش برجسته در بالا و پایین قرار داد که پادشاه را در حالی بر تخت نشسته نشان می‌دهد و در پایین تخت نیز پرندگانی با نقش عقاب کندکاری شده‌اند.

    نقش دیگر، اجتماع درباریان را در طاق تخت سلطنت نشان می‌دهد. در این نقش سر همه درباریان برهنه است. جبهه جنوبی دو نیایشگر را نشان می‌دهد که اولی روی سکوی جلوی یک آتشدان کوچک و نیاشگر دوم پشت سر اولی در سطحی پایین‌تر ایستاده است.

    در جبهه غربی نقش برجسته دو مرد با نمای روبه‌رو با بازوان گشاده نشان داده شده است. در لبه صخره، نقش برجسته‌هایی وجود دارد که بزرگتر از هر نقش دیگر «تنگ سروک» است.

    تنگه‌ سولک

    در جبهه شمالی نقش برجسته دو سرباز با نیم تنه بلند ساده، شلوار و صندلی دیده می‌شود که غلاف پهنی در طرف چپ حمایل دارند و ظاهراً گرز یا کوپال با سری خمیده‌ای را دارا هستند.

    این نقوش در فاصله 50 کیلومتری شمال بهبهان، شهرستان لیکک از توابع استان کهگیلویه و بویراحمد قرار دارد و قدمت آن به 299 میلادی یعنی به دوره اشکانی می‌رسد . تنگ سولک به لحاظ آب و هوایی نسبت به سایر نقاط شهرستان بهمئی تفاوت زیادی دارد و پوشش گیاهی خوبی دارد. این منطقه گرمسیری و کوهستانی بعنوان منطقه حفاظت شده پیشنهاد شد که اخیراً از طرف شورای عالی محیط زیست بعنوان منطقه حفاظت شده تصویب شده است.

    هر یک از این ستون‏‌ها به خط نوشته‏‌هایی آراسته هستند که نشان‏‌دهنده خطوط باستانی است. این نقش برجسته که بر صخره‌ای در یک دره بلند از کوهپایه‌های زاگرس در شهرستان کهگیلویه تراشیده شده‌، به یک شاهزاده الیمائید که یک شاهزاده‌نشین تابع اشکانیان بوده منسوب است.

    تنگه‌ سولک

    نقوش برجسته تنگ سروک در سال 1841 میلادی به وسیله «آقای بارون دبود»(سیاح روسی) تشخیص داده شد و برای اولین بار آقای الستین در کتاب موسوم به جاده‌های قدیم ایران غربی منتشر شد. از 1952 آقای هنینگ این نقوش و کتیبه‌های آن را با دقت مورد مطالعه قرار داد‌.

    در تنگ سروک حداقل چهار مجموعه نقش برجسته موجود در سنگی که از کوه جدا شده که یکی از نقوش برجسته نقش دو نفر را در حال ایستاده نشان می‌دهد که هر دو قبا و شلواری به سبک لباس‌های عهد اشکانی پوشیده‌اند. نمای شرقی این تخته سنگ شخصی را نشان می‌دهد که روی تختی دراز کشیده در حدود 600 متر دورتر در مجموعه‌ای از نقوش برجسته دیگری است که احتمالا قسمت اصلی این مجالس را نشان می‌دهد.

    روی نمای غربی تخته سنگ اولی‌، نقوش در سه ردیف دیده می‌شود که در نقوش دیگر بهتر محفوظ مانده‌اند. در ردیف بالا از قسمت چپ ابتدا فردی که شاید شاه باشد، روی تختی نشسته، در طرفین او اشخاصی ایستاده‌اند، در نقش وسط سواری به شیری حمله کرده است و در بالای او کتیبه‌ای به خط پهلوی اشکانی دیده می‌شود. در ردیف پایین مردی با یک شیر در حال جنگ است. در طرف شمال غربی این تخته سنگ یک نفر روحانی در کنار آتشدانی ایستاده و آتشدان روی سکوی سه طبقه‌ای قرار دارد. روی طبقه زیرین این سکو کتیبه‌ای به خط پهلوی اشکانی است.

    روی نمای شمالی آن نیز مجلسی در دو طبقه نمایانده شده است. در طبقه بالا مردی خوابیده و تاجی در دست دارد و روی دست چپ خود لمیده است و در سمت چپ این شخص سه سرباز نیزه به دست دارند و در لابلای آنها سه خط به زبان پهلوی اشکانی نوشته شده است. در طبقه زیرین شبیه سه نفر نمایان است که کمی پاک شده است.

    به فاصله کمی در طرف شمال این تخته سنگ نقش برجسته دیگری است که روی نمای جنوبی آن یک اسب سوار نشان داده شده است. در حدود شش متر دورتر یک تخته سنگ دیده می‌شود که مه از کوه بیرون آمده و روی آن اشخاصی که در کنار آتشدان نقش شده، دیده می‌شود. هنینگ زمان این نقوش را در حدود آخرین ربع قرن دوم میلادی یا اوایل قرن سوم می‌داند.

    نقوش برجسته تنگ سروک در سال 1841 میلادی به وسیله «آقای بارون دبود»(سیاح روسی) تشخیص داده شد و برای اولین بار آقای الستین در کتاب موسوم به جاده‌های قدیم ایران غربی منتشر شد

    همچنین شاهزاده‌ای به صورت سواری مصور شده که شیری را می‌کشد یا با دشمنی جنگ تن به تن می‌کند و این برای اجتماعی که بر پشت اسب زندگی می‌کنند، تصویری مطلوب است. در جای دیگر همان شاهزاده دیده می‌شود که ایستاده و بزرگتر از اشخاص دیگر در صحنه است و شاهزاده‌ای را به تخت می‌نشاند، بعد در برابر یک قربانگاه که به شکل تخته سنگ مخروطی شکل است و دیهیمی روی آن قرار دارد که به ستایش ایستاده است. سپس در طرف چپ قربانگاه روی یک تخت که بر پایه سه عقاب قرار دارد، به طرز ایرانیان نشسته و دست راست خود را با حلقه مظهر قدرت به سوی دو تن از سران تابع خود گسترده است.

    کمی دورتر مجلسی است که در آن یک ایزد به شاهزاده‌ای مقام می‌بخشد و پس از آن صحنه جنگ یک شاه که بر اسبی سوار است و خود و الستین زره بر تن دیده می‌شود که با نیزه خود به دشمن حمله می‌کند.

    این نقوش برجسته مشابه نقش رستم است که می‏‌توان آن‏ها را به بهرام دوم ساسانی، بهرام سوم ساسانی، هرمز دوم و شاهپور دوم نسبت داد. بعضی جنبه‏‌ها در این مجسمه‏‌های صخره‏‌ای مشترکند. در همه این نقوش جنگاوران سوار بر اسب هستند. تنها سلاح مورد استفاده آنها نیزه بلند است و فاتح در سمت چپ لوحه قرار دارد.

    تعداد افراد نقوش تنگ سروک 40 نفرند. حیوانات شامل هفت نقش دو اسب، دو شیر و سه پرنده است. در این نقوش سلاح‏‌ها عبارتند از نیزه بلند‌، شمشیر‌، خنجر‌، گرز، تبرزین، چماق‌، کمان‌، تیر، ترکش و نقش پرچم. یکی از مشخصات مهم اثر تنگ سروک نمایش چهره کامل انسانی است که هم با آثار اشکانیان و هم با آثار ساسانیان متفاوت است.

    تنگه‌ سولک

    تنگه‌ تاریخی سولک

    این منطقه زیبا که شامل تنگ سولک و نیمی از تنگه ماغر را تحت عنوان حفاظت شده سولک می‌شود. علاوه بر آثار قدیمی و سنگ نوشته‌های باستانی موجود از دوران اشکانی دارای طبیعتی بدیع و استثنایی و چشمه‌زار و جنگل های آن غالباً بلوط و درختان زیبای زربین و از تیپی کوهستانی و صخره‌ای برخوردار است .

    اهمیت اصلی آن وجود درختان نادر و کمیاب زربین بوده که اخیراً از طرف مدیریت منابع طبیعی استان عرصه‌هایی از آن زربین کاری شده است و چندین بنه و آبادی فصلی کوچک بنام آبدولی، سینه سولک، چال انجیر، زیرچک (زیرکمر) در این منطقه موجود است.

    تعداد شش چشمه دائمی و دو چشمه فصلی در عرصه مذکور وجود دارد که از میان این چشمه‌ها چشمه گوردک از آبدهی قابل توجهی برخوردار و ماورای بسیار حائز اهمیتی برای وحوش منطقه محسوب می‌شود.

    مختصر باغات موجود بخصوص انار از این چشمه مشروب و قسمت اعظم آن در قالب خط لوله آب آشامیدنی روستاهای بخش لیکک استفاده می‌شود. در حال حاضر آماری قریب به 30 تا 50 هزار اصله از درختان کهنسال و نهال‌های دست کاشت زربین شمال و غرب تنگ سولک را پوشش که این منظره بسیار بدیع چشم هر بیننده‌ای را خیره می‌گردانند.

    جالب‌تر از آن وجود حیات‌وحش بسیار غنی از جمله کل، بز و پرندگانی چون کبک، تیهو، کبوتر جنگلی و چاهی و انواعی از کلاغ‌ها در این منطقه بصورت مشهود موجود است. باید اذعان کرد این محدوده 2000 هکتاری شرایط بسیار حائز اهمیتی به عنوان آثار طبیعی ملی را داراست و تنها جاده خاکی ماشین رو بطول تقریبی 4 تا 5/5 کیلومتر تا محل روستای آبدولی در قلب تنگ سولک ادامه دارد.

    از طرفی این منطقه از نقطه نظر پوشش گیاهی دارای گیاهان دارویی و خوراکی و زینتی حائز اهمیتی از قبیل بن‌سرخ، حلپه، تره، کارده، بومادران، پشموک، کنگر، گل لاله سرنگون و آویشن جنگلهای پرپشتی از بلوط و سایر گونه‌های متفاوت این محدوده را در گرفته است. محوطه 200 هکتاری «تنگ سولک» به ثبت آثار ملی نیز رسیده است.

     

    بخش گردشگری تبیان

    منبع : تبیان